MIME-Version: 1.0 Content-Type: multipart/related; boundary="----=_NextPart_01CD91D6.4D45C7A0" ا?ن نوشتار ?ک صفحه وب تک پرونده ا? است که بعنوان پرونده با?گان? وب شناخته م? شود. اگر ا?ن پ?ام را م? ب?ن?د، کاوشگر ?ا و?راستار شما پرونده ها? با?گان? وب را پشت?بان? نم? نما?د. لطفا مرورگر? را نسخه بردار? نما??د که با?گان? وب را پشت?بان? م? کند، مانند Windows® Internet Explorer®. ------=_NextPart_01CD91D6.4D45C7A0 Content-Location: file:///C:/48447088/defaaeyah.htm Content-Transfer-Encoding: quoted-printable Content-Type: text/html; charset="windows-1256"
بسم الله الرحمن الرحیم
ریاست محترم هیئت بدوی دانشگاه قم
سلام علیکم
<=
b>يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَليفَةً فِي الْأَرْضِ
فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ
إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ
بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِساب (ص، 26)<=
o:p>
<=
span
lang=3DFA style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>احتراماً در پاسخ به ابلاغیه
شماره 113/ هـ/ ت/ ا/ ق مورخ 16/ 12/ 90 موضوع «القاء اندیشه های =
الحادی و توهین به مقدسات اسلام»، نکات ذ=
1740;ل
را به استحضار می رساند:
1. در «ابلاغیه» اظهار شده است، در وبل=
اگ «مدهامتان» به القای =
مطالب الحادی و موهن پرداخ=
ته شده
است؛ نظیر تعابیر الحادی و
کفرآمیز درباره «الله»؛ اهانت به پیامبر اسلام(ص)، حضرت امی=
ر المؤمنین(ع)، امام حسن(ع) و حضرت سید الشهداء(ع)؛ تحریف قیام عاشورا و نسبت ها=
1740; موهن به آن؛ توهین به امام خمینی و ر=
هبر
معظم انقلاب.
این در حالی است که در این وبلاگ هیچ شاهدی
برای آن اتهامات سراسر کذب و اشمئزازآور نمی توان یافت. تردیدی نی=
;ست که
اینجانب نظریات و نوآوری های=
740;
دارم؛ اما همگی در دفاع از اسلام و تشیع و قرآن و تقدیس مقد=
سات
و در چارچوب اصول و ضروریات دین و مذهب حقه تشیع است. اختلاف
نظر در این چارچوب هم رواست و این چارچوب، <=
b>منطقة
الفراغ اظهار نظریات علمی به شمار
می رود و از دیرباز میان علمای شیعه رواج داشته=
است
و شواهد بی شماری را می توان یاد کرد که علمای
شیعه نظریات یکدیگر را نقد کرده اند،
بدون این که همدیگر را به «القای
اندیشه های الحادی و توهی=
;ن به
مقدسات» متهم سازند. یکی از نمونه های آن، اعتقاداتی
است که شیخ صدوق می نویسد و شا=
گردش
شیخ مفید «تصحیح الاعتقادات» ر=
ا در
نقد آن تألیف می کند.
من بسیار سپاسگزار خواهم بود که کسی از میان نوشته
های اینجانب در دو وبلاگ «مدهامتان» =
و «عشق
الهی» و یا مقالات و کتاب هایم،
موردی را با دلایل روشن و معتبر یاد کند که مصداق «القای اندیشه های الحادی
و توهین به مقدسات» باشد.
2. چنان که از مستندات پرونده آشکار است، اتهامات مذکور بر اساس محتو®=
0;ات
سایت ها و وبلاگ های ملحدان و وهابیان است که اینجانب به درخواست
دانشجویان ارشد برای پاسخگویی به شبهات
و گرفتن موضوع پایان نامه خود در زمینه آنها به گروه
اینترنتی «قرآن دانشجو» ارسال کرده است. گفتنی است که ا=
40;ن
گروه اینترنتی در اواسط آبان ماه سال 89 راه انداز شده است (نک: پیوست1).
درست یکسال پیش یعنی در حدود دی ماه سال 89=
در
زمینه این ایمیل ها غائله ای برپا شد و با اطلاع
رسانی اینجانب به مسئولان دانشکده و دانشگاه (نک:
پیوست2) و در وبلاگ (نک: پیوست3) خات=
مه
یافت و بعد از آن نیز هیچ ایم=
1740;لی
از شبهات ملحدان و <=
span
class=3DSpellE>وهابیان به گروه ارسال نشد؛ حال سئوال این =
است که
چرا پس از گذشت یکسال از آن مجدداً در ه=
740;ئت
محترم بدوی مطرح می شود؟ البته از صفحه 2 پرونده مکشوف به عمل
می آید که غرض از طرح مجدد موضوع، جلوگیری از
ارتقای اینجانب به مرتبه استادی است. امیدوارم، ا=
40;ن
غرض «قربة الی الله» باشد. از اعضای =
محترم
هیئت بدوی انتظار دارم، آنچه را که برایشان حجیت
شرعی دارد، مستند حکم خویش قرار دهند تا ان =
شاء
الله در پیشگاه خدای بزرگ و پیامبر گرامی اسلام(ص) و =
اهل
بیت مکرم ایشان(ع) روسفید باشن=
د.
3. اتهام «القاء اندیشه های الحادی=
;
و توهین به مقدسات» به اینجانب وارد به نظر =
نمی
رسد؛ زیرا چنین اتهامی ظهور در این معنا دارد که فاعل=
آن
مروّج و موافق اندیشه های الحادی
باشد و برای مقدسات احترامی قائل نباشد؛ علاوه بر آن، قصدش
تضعیف باورهای دیگران باشد و به علاوه آن اندیشه ها در
دسترس همگان نبوده باشد؛ نیز انتشار آنها برای عامه مردم باشد؛ حا=
ل آن
که هیچ یک از این موارد درباره من و کار من صدق نمی کند؛ زیرا:
<=
span
lang=3DFA style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>اولاً، مستنداتی که به آن=
ها
تکیه شده است، واضح است که هرگز سخنان اینجانب نیست؛ بلکه س=
خنان
ملحدان و وهابیان است؛
لذا نمی توان گفت که اینجانب چن®=
0;ن
اندیشه هایی را القاء کرده =
740;ا
چنین توهین های را به مقدسات روا داشته است.
ثانیاً، این شبهات در سایت=
ها و
وبلاگ ها در دسترس همگان هست و شیوع دارد؛ لذا ارسال آنها برای
دانشجویان ارشد و دکتری و استادان دانشگاه ها، آن هم از طریق
ایمیل که تنها اعضا به اطلاعات ارسالی دسترسی دارند و
دسترسی دیگران به آن امکان پذیر نیست، هرگز نمی تواند مصداق اشاعه و ترویج شبهات و القاء اندیشه های الحادی
باشد.
<=
span
lang=3DFA style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>ثالثاً، بسیار واضح است که غرض اینجانب از انعکاس=
شبهات و ایرادات ملحدان و وهابیان به دانشجویان ارشد و دکتری و
حتی استادان دانشگاه که عضو گروه اینترنتی «قرآن دانشجو» هس=
تند،
اهتمام به پاسخگویی به این شبهات
بوده است؛ لذا هرگز طرح این شبهات برا®=
0; اهل
پژوهش به منظور پاسخگویی مصداق «القاء اندیشه های
در ضمن، مطالب مربوط به صفحات 10-70 یعنی 60 صفحه از پرونده
ظاهراً از طریق ایمیل اینجانب ارسال نشده است؛ ز®=
0;را
آدرس ایمیل اینجانب در آن به چشم نم=
1740;
خورد؛ بلکه آدرس و مشخصات وبلاگ «بخوانید و داوری کنید» در =
آن
مشهود است. این نشان می دهد که پرونده ساز این مطالب را از =
خود
وبلاگ مذکور کپی کرده است.
<=
span
lang=3DFA style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>رابعاً، از طریق گروه اینترنتی «قرآن دانشج=
و»
تا زمان وقوع غائله پیش گفته در سال گذشته، حدود پانصد و پنجاه
ایمیل از سوی اعضای گروه از جمله اینجانب ارسال=
شده
که تنها موارد انگشت شماری از آنها حاوی مطالب توهین آم=
40;ز
بوده است. بسیاری از مطالب ارسالی در پاسخ آن شبهات بوده (نک: پیو=
ست4) و
بسیاری نیز در زمینه راهنمایی
دانشجویان در خصوص انتخاب موضوع پایان نامه =
هایشان
(پیوست5) یا دیگر اطلاعات مفید (نک:
پیوست6) برای آنان بوده است.
گفتنی است که فعالیت اینجانب در این گروه
اینترنتی چندان برای دانشجویان و اساتید سودمند
بوده است که وقتی برای فروکش کردن غا=
ئله
دست از فعالیت کشیدم، سیل ایمیل های اعضا=
به
اینجانب سرازیر شد و از من خواسته شد، به فعالیت خود ادامه =
دهم
(نک پیوست7)؛ بنابراین روشن است که غ=
رض از
راه اندازی و فعالیت این گروه علمی – پژوهشی «ا=
لقاء
اندیشه های الحادی و توهی=
;ن به
مقدسات» نبوده است.
خامساً، نظر به این که ایمیل های ارسالی از
طریق ریدر گوگل=
به گروه ارسال می شده، امکان ویرایش مطالب ارسالی و ح=
ذف
توهین ها نبوده است. تنها می توانستم، یادداشت مختصری=
در
صدر ایمیل بیافزایم؛
نظیر این که این ایمیل «برای پژوهش» و گر=
فتن
موضوع پایان نامه مناسب است (برای نمونه، نک=
:
پرونده، ص74، 77، 80، 87، 94، 100 و 102)؛ یا «پیش تر از لحن اهانت
آمیز نویسنده مطلب پوزش می خواهم» (برای نمونه: نک: پرونده، ص94)؛ یا به اشاره به نقد محتوا®=
0;
ایمیل بپردازم (برای نمونه، نک:
پرونده، ص102).
4. بدیهی است که از سویی تفسیر عبارت قانون
باید به گونه ای باشد که با ظاهر الفاظ آن موافق باشد و موارد نقض=
و
لوازم باطل نداشته باشد. اگر چنین باشد که مطلق
طرح شبهات ملحدان و =
وهابیان و توهین های ملحدان
و وهابیان به مقدسات جرم باشد، باید =
طرح
آنها نزد مراجع و علما جهت پاسخگویی به آنها نیز جرم باشد
یا طرح آنها نزد عموم مردم به منظور ابراز مخالفت و انزجار و مقابله با =
آنها
جرم تلقی شود. این در حالی است که هرگز چنین نیست.
از سوی دیگر، اعضای محترم هیئت حتماً واقف اند که هرگونه استنباطی از
اسناد اتهامی باید بر تفحص همه قرائن=
متوقف
باشد و بدون لحاظ همه قراین، هرگونه استنباطی بی اعتبار خواهد بود. قرائن همگی گواه این است که ارسال شبهات مورد اشاره به گروه قرآن دانشجو هرگز ذیل ا=
تهام
«القاء اندیشه های الحادی و
توهین به مقدسات» قرار نمی گیر=
د.
برخی از مهم ترین قرائن، از ای=
ن قرار
است:
<=
span
lang=3DFA style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>اولاً، راه اندازی گروه اینترنتی «قرآن
دانشجو» به درخواست دانشجویان ارشد علوم قرآن و حدیث بوده و غرض ا=
ز آن
کمک به دانشجویان در زمینه های مختلف پژوهشی بوده و ا=
رسال
شبهات به منظور پاسخگویی به ای=
ن شبهات از طریق انتخاب موضوع پایان نامه خود=
در
زمینه آنها بوده است. مخفی نیست که اینجانب کتاب®=
0;
با عنوان «روش تحقیق با تأکید بر علوم اسلامی» تألیف =
کرده
ام که تاکنون به چاپ ششم رسیده است. نیز چند سالی است که درس
«روش تحقیق و پایان نامه نویسی<=
/span>»
بر عهده ام گذاشته می شود و دانشجویان بیش از همه به
اینجانب جهت معرفی موضوعات پایان نامه مراجعه می کنند.
پاسخگویی به این نیاز و نیز ضرورت اهتمام به
پاسخگویی به شبهات ملحدان
و وهابیان از سوی پژوهشگران ایجاب کرد که شبهات
آنان به گروه قرآن دانشجو ارسال شود.
ثانیاً، اعضای گروه قرآن دانشجو
افراد عادی نیستند؛ بلکه اهل پژوهش ا=
ند.
آنان عبارت از دانشجویان ارشد و دکتری و نیز شماری از
اعضای هیئت علمی دانشگاه های مختلف ایران هستند=
. تا
آنجا که اطلاع دارم، تا قبل از غائله مذکور این اساتید عضو گروه ق=
رآن
دانشجو بودند: حجت<=
span
dir=3DLTR>
الاسلام و المسلمين
آقای<=
/span>
...، دکتر<=
span
lang=3DFA dir=3DLTR style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-ser=
if";
mso-fareast-font-family:"Times New Roman";mso-bidi-language:FA'>
...، دکتر<=
span
lang=3DFA dir=3DLTR style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-ser=
if";
mso-fareast-font-family:"Times New Roman";mso-bidi-language:FA'>
...، سرکار خانم=
span>
دکتر=
... از
اينترنت سر و<=
span
lang=3DFA dir=3DLTR style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-ser=
if";
mso-fareast-font-family:"Times New Roman";mso-bidi-language:FA'>
کار<=
span
dir=3DLTR>
و آشناي=
40;
داشته
اند.
<=
span
lang=3DFA style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>ثالثاً، همراه ارسال هر ایمیل، تأکید م=
40;
شد که آن برای تحقیق است و حتی در موا=
ردی
که پاسخگویی به شبهه پیچیدگی داشت، به پاسخ آن
اشاره می شد. (نک: پیوست8 و پرونده، =
ص102)
<=
span
lang=3DFA style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>رابعاً، در کنار ارسال شبهات
خامساً، هیچ یک از اعضای گروه قرآن دانشجو هرگز چن®=
0;ن
پنداری را که این ایمیل ها مصداق «القاء اندیشه
های الحادی و توهین به مقدسات»=
از
سوی من است، به من یادآور نشد و این نشان می دهد که ل=
ااقل
قریب به تمام آنان هرگز ارسال ایمیل ها را مصداق چنین
اتهامی نمی دانستند. حتی آقا=
1740;
دکتر ... عضو هیئت علمی دانشکده علوم الحد=
1740;ث
بعد از آن که من بعد از غائله از ارسال ایمیل خودداری کردم،=
از
مفید بودن آن ایمیل ها سخن گفت و از من خواست که به آن ادامه
دهم. مرقومه وی چنین است: «استاد معزز جناب
آقای دکتر نکونام. سلام عليکم.
بنده توفيق دانشجويی و درک محضرتان
را نداشته ام؛ ولی چند سالی است عضو هيأت
علمی دانشکده علوم حديث شهر ری هستم =
و در
مراکز دانشگاهی مانند پرديس هم تدريس مي کنم. از نظر جهت =
گيري های سياسی و
نظرگاه های علمی هم با جناب عالی هم افق نيستم؛
ولی با اين همه از شب=
هات
(ارسالی) شما استفاده مي کردم و در اين مدت فايل مخصوصی
برای اينگونه شبهات=
span>
گشوده بودم؛ بنابر اين فکر =
نمي
کنم با بی مهری چند نفر از دوستانی که در اين
محيط تحمل ديدن اين شبهات را ندارند، مسأل=
ه حل شود
. بالاخره اين شبهات=
وجود
دارد و اگر در اين فضای خاص برای پژو=
هش
قرار نگيرد، بی ترديد=
وارد جامعه خواهد شد - چنانکه شده است- و همواره بيشتر=
span>
خواهد شد . از حضرت عالی درخواست مي کنم به=
ارسال
مطالبتان ادامه دهيد=
و
انتقاد عزيزان را هم بپذيري=
د؛
ولی راه حل آن را قطع همکاری با گروه ندانيد=
.
همواره بايد بدانيم =
که همه
موافق ما نيستند؛ ولی فضای گفتگو
<=
span
lang=3DFA style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>سادساً، اساساً خودم در وبلاگ های خود به ویژه وب=
لاگ
«عشق الهی» به پاسخگویی شبهات =
ملحدان و وهابیان پر=
داخته
ام. این نشان می دهد که نمی تو=
اند
ارسال شبهات، مصداق «القا=
1740;
اندیشه های الحادی و توهی=
;ن به
مقدسات» قرار گیرد. (نک: پیوست9)
<=
span
lang=3DFA style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>سابعاً، دغدغه اینجانب برای ترویج اند®=
0;شه
های توحیدی و احترام به مقدسات اگر از دیگران بی=
;ش
تر نباشد، کمتر نیست. اینجانب تنها در وبلاگ عشق الهی ب=
40;ش
از 100 پست (مطلب وبلاگی) منتشر کرده ام که=
به
طور عمده در ترویج عشق ورزی به خدا (نک:
پیوست10) و اهل بیت(ع) است (پیوست11) و شعار این وبلا=
گ که
در صدر وبلاگ قابل مشاهده است، حدیث شریف امام باقر(ع) و امام صاد=
ق(ع)
است که فرمودند: «هل الدین الا الحب». پرواز دو کبوتر در طرفین آیه شر=
40;فه
«بسم الله الرحمن الرحیم» در بالای وبلاگ، نماد ترویج
توحید و اندیشه های توحیدی و تقدیس الله =
در
این وبلاگ است. (پیوست18)
این وبلاگ هر روز بیش از 200 دفعه باز می شود.
کدامیک از اعضای هیئت علمی در سراسر کشور، این =
گونه
مردم را به دین و عشق به خدا و اهل بیت(ع) دعوت می کند؟
بسیاری با مطالعه مطالب این وبلاگ یا شنیدن آهن=
گش
(پیوست17) متحول شده اند که ملاحظه کامنت
های ذیل مطالب وبلاگ گواه این واقعیت است. اینج=
انب
انتظار داشتم، به جای این که محاکمه شوم، به جهت این
فعالیت ها مورد تقدیر و تشویق قرار بگیرم. البته پادا=
ش من
نزد خداوند محفوظ است و همین مرا بسنده است.
<=
span
lang=3DFA style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>تاسعاً، شاهد دیگر برای دغدغه اینجانب نسبت=
به
ترویج اندیشه های توحیدی و گرایش
دانشجویان به خدا و اهل بیت(ع) این است که کلاس هایم همیشه کمابیش با مواعظ اخلاق=
740; و
عرفانی همراه بوده است. از جمله این که هر کلاسم را با یک
حدیث عرفانی و اخلاقی که از آن به حدیث عشقی
تعبیر می کنم، شروع می نمایم (ن=
ک:
پیوست12). میزان تأثیر این مواعظ و احادیث از
دانشجویان اینجانب قابل پژوهش است. تلقی دانشجویان از
اندیشه ها و رفتار اینجانب درست بر خلاف اتهام زنندگان
است (نک: پیوست13)
5. اینجانب را به ترویج آیین منحط وهابیت در دانشگاه متهم کردند؛ (نک:
پرونده، ص2) بدون این که مشخص نمایند، من کدامیک از
اندیشه های آنان را ترویج کرده ام. عقاید شیعه =
مشخص
است و آن عبارت است از امامت ائمه اثنی عشر=
و
عصمت و علم غیب و توسل و شفاعت و رجعت ایشان. کاش روشن می ک=
ردند
که اینجانب در کدامیک از نوشته های خود چنین عقا®=
0;د
حقی را انکار کرده ام که مرا را به ترویج وه=
ابیت
متهم ساخته اند. آیا اثبات عصمت انبی=
اء و
ائمه(ع) یا اثبات دغدغه پیامبر اسلام(ص) در زمینه
جانشینی امام علی(ع) (نک:
پیوست16) و عشق ورزی به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) (نک: پیوست11) که در وبلاگ ه=
ایم
صورت گرفته، ترویج وهابیت است؟
من انکار نمی کنم که دلالت برخی =
از
آیات را در این زمینه مجمل می دانم و استناد به آنها =
را -
طبق سفارش امام علی(ع) به ابن عباس درباره احتجاج با خوارج و توصیه
آیت الله بهجت در زمینه اثبات حقان=
1740;ت
شیعه - کارساز نمی دانم. حضرت عل=
40;(ع)
خطاب به ابن عباس در احتجاج با خوارج فرمود: «لا تُخاصِمهم بالقرآن فإنّ القرآنَ حَمّال=
ٌ ذو
وجوهٍ تقولُ و يقولون، و لكن حاجِجهم بالسُنَّةِ فإنّهم لن يجِدوا عنها مَحيصا=
؛
با آنان با قرآن استدلال نکن؛ زیرا قرآن وجوه مختلفی از معان®=
0;
را می پذیرد. تو چیزی می گویی و آن=
ان
چیز دیگر؛ بلکه با آنان با سنت استدلال کن؛ زیرا از آن
گریزی ندارند». (نهج البلاغه عبده، 3/ 136) آیت الله بهجت ن=
یز
بهترین راه اثبات حقانیت شیعه را استناد به روایات مو=
جود
در کتب اهل سنت معرفی فرموده است. (نک: پیوست16- من شیعه ام)
مهم این است که من عقاید
شیعی را ثابت می دانم؛ منتها برخی از آنها را با ادله
دیگری اثبات می نمایم. (برای نمونه، نک: پیوست16)
بدیهی است که رد دلیل مستلزم رد مدعا نیست. حال به فر=
ض من
دلیلی از یک مدعا را رد کردم. هرگز نم=
ی
توان به استناد رد دلیلی از سوی من به رد مدعا از سوی=
من
حکم کرد.
6. افکار اینجانب را به انحرافی و اباطیل توصیف ک=
رده اند (نک: پرونده، ص2). در
این زمینه چند نکته قابل توجه است:
<=
span
lang=3DFA style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>اولاً، افکار متفاوت اینجانب در چارچوب اصول و
ضروریات دین و مذهب است و این چارچوب =
منطقۀ
الفراغ تلقی می شود؛ لذا به فرض =
که
افکارم انحرافی و اباطیل باشد، این که به دین و مذهب
زیانی نمی رساند. بدیه=
1740;
است که از دیرباز میان علمای شیعه اختلاف نظر بوده و =
از
میان نظرهای مختلف، به حسب واقع، یک نظر حق و دیگر نظ=
رها
باطل است. حال آیا باید اگر کسی نظر خودش را حق دانست، نظر
دیگران را جرم تلقی کند و آنان را به جرم داشتن افکار انحراف®=
0; و
اباطیل مجازات نماید تا «باعث عبرت سایرین» شود؟
ثانیاً، دلیل باطل بودن یک نظر و حق بودن نظر دیگ=
ر به
جهت شهرت نیست؛ بلکه به جهت اعتبار و قوت استدلال است. من تصور می
کنم، شایسته است، نظرها در یک فضای اخلاقی و دوستانه –
چنان که قوانین پیش بینی کرده است – به بحث گذاشته شو=
د و
از رهگذر بحث علمی و دوستانه حق و باطل بودن نظری مشخص شود؛ نه
این که صاحب نظر مجرم خوانده و به محاکمه کشیده شود.
بدیهی است که چنین رویکردی نه تنها به تقو®=
0;ت
دین و مذهب کمک نخواهد کرد؛ بلکه آن را تضعیف خواهد نمود. دی=
;ن و
مذهب با اقناع علمی و توسعه تجربه های دینی و
عرفانی تقویت می شود؛ نه با تکفیر و تفسیق
و تضییق حقوق و نظایر آنها.
<=
span
lang=3DFA style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>ثالثاً، شایسته می دانم، این همه تأکی=
;دات
مقام معظم رهبری بر آزاداندیشی=
و
نظریه پردازی و نقد مغفول واقع نشود.=
تصور نمی کنم، حضرت ایشان معتقد باشند، هر صاحب
نظری که نظری خلاف مشهور دارد، «جلوی =
ارتقایش
گرفته شود» و مجازات گردد تا «باعث عبرت سایرین» شود.
7. اتهام «القای وقوع تقلب در انتخابات=
و
تشویق دانشجویان به عدم شرکت در انتخابات نهمین دوره مجلس
شورای اسلامی» بسیار شگفت آور است. من اساساً به خواب هم سر=
اغ
ندارم، با دانشجویی در زمینه انتخابات سخنی گفته باشم=
؛ چه
رسد به این که درباره «وقوع تقلب و تشویق به عدم شرکت در انتخابات
نهمین دوره مجلس شورای اسلامی» مطلبی اظهار کرده باشم=
. به
علاوه، این در حالی است که خودم در انتخابات شرکت کرده ام و به
کاندیدای جامعه محترم مدرسین رأی داده ام و مهر انتخا=
بات
نیز در شناسنامه ام زده شده است. (نک:
پیوست14).
8. اتهام توهین به امام خمینی و مقام معظم رهبری
نیز بسیار شگفت است. شاید با احترام یاد کردن از
این بزرگان که مرجع تقلید من بوده و هستند، توهین تلقی
شده است. کافی است، مطالب دو وبلاگ اینجانب در زمینه ا®=
0;ن بزرگواران جستجو شود و تقدیرها و تقدیس ها&=
#1740;
متعدد اینجانب از ایشان مشاهده گردد. (نک:
پیوست15).
چنان که از مستندات پرونده (ص6-7) استنباط می شود، این اتهام و
اتهام مندرج در بند قبلی به استناد یک گزارش سراسر کذب یک
دانشجوی بی نام و نشان زده شده که هیچ مشخص نیست با چه
انگیزه ای به چنین کذبی
روی آورده است. اقتضاء داشت، این گزارش از سوی دیگر
دانشجویان حاضر در همان کلاس پژوهش می شد تا صحت و سقم آن برا=
40;
هیئت محترم محرز می گردید.
گزارش های این دانشجوی بی نام و نشان
خیلی تأمل برانگیز است. از جمله نوشته است: «در مورد انتخاب=
ات
اخیر مجلس تبلیغ به تحریم انتخابات داشتند...». (نک: پرونده، ص6) از این نوشته بر می آ®=
0;د که
این گزارش از وی پس از انتخابات اخیر (12 اسفند)
یعنی در فاصله همین 12-16 اسفند اخذ شده؛ اما از طرف د®=
0;گر
از اظهار نظر مقام معظم رهبری در زمینه علوم انسانی سخن به
میان آورده که مربوط به درس «آراء و مباحث جدید در علوم قرآن و
حدیث» است. این در حالی است که من هرگز چنین درس®=
0;
در نیمسال دوم سال جاری ندارم. حال
باید پرسید، چگونه و در کجا این دانشجو از تبلیغ به
تحریم انتخابات مجلس از سوی اینجانب آگاه شده است؟ اگر مشخص
می شد که این دانشجو در کدام نیمسال=
span>
با اینجانب درس مذکور را داشته، ابعاد کذب گزارش وی بیش تر
آشکار می گردید.
صرف نظر از آن، تکلیف شرعی ما به هنگام شنیدن اتهامات ب=
ر ضد
برادر دینی هرگز این نیست که به آنها ترتیب اثر
دهیم. محمد بن فضیل مىگوید:
خدمت امام کاظم(ع) رسیدم و عرض كردم: فدا=
1740;ت
شوم، درباره یكى از برادران دینى
من كارى را نقل مىكنند كه من آن را ناخوش دارم؛ ولى هنگامى كه از خود او سئوال=
مىكنم، انكار مىكند
با اینكه گروهى از
افراد موثق و مورد اعتماد این خبر را براى =
من نقل
كردهاند. حضرت فرمود: ي=
ا
محمد كذب سمعك و عندك خمسون قسامة
و قال لك قول فصدقه =
و كذبهم، و لا تذيعن عليه شيئا تشينه
به، و تهدم به مروته=
، فتكون من الذين قال الله: =
"إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا
لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا
وَ الْآخِرَةِ"=
؛ اى محمد گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت
تكذیب كن و اگ=
ر پنجاه
نفر به عنوان شاهد قسم یاد كردند و درباره =
او چیزى به تو گفتند؛ ولى خود
او انكار كرد، به گواهى آنان ترتیب اثر مده. سخن او را بپذیر=
و
گفته آنها را قبول مكن. (سپس فرمود:) مبادا چیزى را كه مای=
;ه
عیب و ننگ او و وسیله درهم كوبیدن
شخصیت و شرف انسانى او مىگردد،
منتشر كنى؛ زیرا در زمره كسانى
قرار خواهید گرفت كه خداوند درباره آنها فر=
موده
است: «كسانى كه دوست=
مىدارند، زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود،=
براى آنها عذابى دردناك در دنیا و آخرت است». (نور الثقلین،
سوره نور، ذیل آیه19)
در این زمینه مناسب می دانم، به قسمتی از سخنان م=
قام
معظم رهبری که درست یکسال پیش مصادف با شروع غائله فرمودند،
توجه دهم: «بنده یک وقتى به یک مناسبتى در یک صحبت عمومى=
span>
عرض کردم به مردم که قرآن کریم می فرماید: «لولا اذ سمعتموه ظن المؤمنون
و المؤمنات بأنفسهم =
خیراً»؛ یعنی و=
قتى
افک را شنیدید، چرا به همدیگر =
حسنظن نداشتید؟ یعنى=
از اول رد کنید افک را. [اگر] آمدند به =
740;ک نفرى تهمت زدند، یک چی=
;زى
را گفتند - حالا یا با عنوان تهمت یا به عنوان غیبت - چرا ق=
بول
می کنید؟ ببینید این کلمه لولاى
تحذیریه در قرآن و در کلام عرب خیلى معناى وسیعى دارد، فقط معنای=
;ش
«چرا» نیست، که ما بگوییم چرا این کار را نکردى. چراى با تأکی=
د است. یعنى آه، واى، چرا؛ =
معناى «لولا» این است؛ تحذ&=
#1740;ریه
است. ] چرا [
چنان که مقام معظم رهبری اشاره فرمودند، هرگز روا نیست، به صرف
شنیدن هر نقل و سخنی از گوینده ای، آن را بر معنا=
40;
انحرافی و باطل و کفرآلود یا توه=
40;ن
آمیزی حمل کنیم؛ مگر آن که برای ما یقین =
حاصل
شده باشد که مراد واقعی گوینده چنین معنایی بوده
است. علی(ع) در این باره فرمود: «ضع<=
/span>
أمر أخیک على أحسنه حتى
یأتیک ما ®=
0;غلبک
منه ولا تظنن بکلمة خرجت من أخیک
سوءا وأنت تجد لها فی الخیر محملا؛ کا=
ر برادرت
را به وجهی که بهتر است، توجیه کن تا=
آن که
دلیلی یقینی به دست آوری و به صرف ی=
;ک
سخنی که از دهان برادرت بیرون آمده و تو توجیه خوبی
برای آن می یابی، بر او گمان بد مبر». (وسائل الشیعة،
12/ 302).
به نظر می رسد، چنانچه ما در سخنان گوینده ای که به
بیان سخنان باطل و توهین آمیز متهم است، قرینه ا®=
0;
بر خلاف آن بیابیم، ملزم هستیم=
، با
قاطعیت، چنین اتهامی را از او دفع کنیم. از جمله
وقتی مشاهده می شود، اینجانب درباره مقام معظم رهبری
همواره شفاهاً و کتباً با احترام یاد کرده و
حتی تصریح نموده است که ایشان را بعد از آیت الله
9. به استناد پاره ای از سوء فهم ها و سوء ظن های خصم اظهار ش= ده است که فلانی دارای افکار انحرافی و تبلیغ کننده وهابیت است؛ لذا فلان مجازات را درباره او اعمال کنید. (پرونده، ص2) من تصور نمی کنم،= بدون علم و پژوهش از طرف دیگر، چنین اظهار نظری صحیح باشد؛= چون بسا با چنین اظهار نظری حقوق مسلمان بی گناهی تضییع شود و بدیهی است که در این صورت، اظهارنظرکننده ضامن خواهد بود. <= o:p>
تلقی من این است که هرگونه قضاوت ما درباره دیگران
باید بر پژوهش از طرفین مبتنی باشد و این اختصاص به
محاکمات رسمی ندارد. رسول خدا(ص) به امام علی(ع) آنگاه که او را به
سوی یمن می فرستاد، فرمود: «إذا قضيت بين الرجلين
فلا تقض للأول
حتى تسمع ما يقول الاخر؛ هرگاه
خواستی میان دو نفر قضاوت کنی، به نفع یکی قضاوت
نکن تا این که سخن دیگری را نیز بشنوی». (جا=
مع أحاديث الشيعة بروجردي، 25/ 33)
سخن گفتن درباره دیگران آسان نیست. رسول خدا(ص) فرمود: «يعذب الله اللسان بعذاب لا يعذب به شيئا من الجوارح فيقول: اي رب عذبتني
بعذاب لم تعذب بعده شيئا، فيقال
له: خرجت منك كلمة، فبلغت مشارق
الأرض و مغاربها
10. به نظر می رسد، تهمت های مندرج در پرونده باعث سقوط عدالت
تهمت زننده می شود؛ به علاوه در اسلام یا قوانین جمهور®=
0;
اسلامی مجازات دارد. وظیفه شرعی شنوندگان این تهمت ها
نیز این نیست به آنها بال و پر دهند &=
#1740;اآنها
را مبنای قضاوت یا تضییع=
حقوق
قرار دهند. من فکر می کنم، حق دارم، از کسانی که به من این =
تهمت
ها را زده اند و به استناد آن حقوقم را تضییق می کنند، شکایت کنم و ان=
تظار
دارم، هیئت محترم بدوی نیز آمادگی رسیدگی=
به
این شکایت را داشته باشد.
11. تصور می کنم، کافی بود، ارجاع دهندگان موضوع به هیئت
محترم بدوی، مطالب منتشره در خود همین دو وب=
لاگم
به نام های «مدهامتان» و «عشق الهی» =
را
ملاحظه می کردند و شواهد خلاف این اکاذیب را به وضوح مشاهده
می نمودند. به علاوه، ملاحظه سیره و =
سابقه تعبد و عشق ورزی اینجانب به خدا و اهل
بیت(ع) و تحقیق از طریق شهود عادل در رد این اکاذ=
40;ب
بسنده بود و نوبت به چنین ابلاغیه ا&=
#1740;
نمی رسید. اما به هر حال، من ای=
;ن
ناملایمات را از الطاف خفیه الهی تلقی می کنم و
خشنود به مقدراتی هستم که خداوند برای=
;م رقم
زده است. الهی رضاً ب=
قضائک
تسلیماً لامرک=
لا
معبود سواک. از اهل بیت پیامبر(ص) به
ویژه مادرم حضرت زهراء(س) نیز ملتمسانه می خواهم که این روسیاه
را هیچ گاه از دعا و شفاعت خود در دنیا و آخرت محروم نفرمای=
ند و
از خدای بزرگ خواهانم، آنان را که به چن=
740;ن
اتهامات کذبی رو آورده اند،
اگر اهل هدایت اند، هدایت فرمای=
;د و
اگر اهل هدایت نیستند، خود عقوبت نماید.
12. آری، روزگار چنان شده است که گاهی یک آدم موحد و متدین و متهجد و عاش=
ق خدا و
اهل بیت(ع) و مقلد امام و رهبری برای اثبات توحید و
تدین و عشق ورزی اش به ایشان و=
رد
الحاد و توهین به مقدسات باید اقامه دلیل کند. شاید م=
ن هم
بسان مولایم حضرت علی(ع) که به او ات=
هام
بستند، نماز نمی خواند، باید در محراب
عبادتی به شهادت برسم تا از رهگذر آن موحد بودنم به اثبات برسد. خداوندا=
با
تمام وجود از تو می خواهم که مرگم را شهادت در راه خودت قرار دهی.
خدایا تو در این ایام ... به وضوح بی ارزشی
دنیا را به نمایش گذاشتی. خدایا اگر بناست، تمام دنیایم را بگیری، ولی
دلی شکسته به من بدهی، من به آن راضیم؛ چرا که دل شکسته
جای توست. هرکه تو را داشت، چه را نداشت و هرکه تو را نداشت، چه را داشت؟
خدایا هیچگاه خودت را از من نگیر.
آمین یا ربّ العالمین.<=
span
dir=3DLTR style=3D'font-size:14.0pt;font-family:"Arial","sans-serif";mso-bi=
di-language:
FA'>