agar nakhana bood klikrast konid
va encoding ra bezanid va
bad az an arabic windows
مراحل
طراحی تحقیق
در پایان نامه
و رساله
برای
طراحی یک
تحقیق
دانشگاهی در
نظیر پایان نامه
های کارشناسی
ارشد و رساله
های دکتری باید
مراحل ذیل را
طی کرد.
1.
انتخاب
موضوع
دومين
مرحله تهيه
طرح تحقيق
شناخت و
انتخاب
موضوع درخور
پژوهش است.
در اين مرحله
بايد با
راهنمايي
استاد راهنما
و مشاورت
استاد مشاور
بررسي كرد كه
چه منابعي
براي
شناسايي و
انتخاب
موضوع
وجوددارد و
كدام موضوع
شايسته پژوهش
است.
منابع
انتخاب
موضوع: گاهي
منبع موضوع
افكار و
مطالعات خود
پژوهشگر است؛
اما در بسياري
موارد خود
پژوهشگر
موضوعي
درخور پژوهش
نمييابد؛
لذا ناگزير
است، به
آثار، اشخاص
و مؤسسات
خاصي مراجعه
كند؛
بنابراين
منابع
انتخاب
موضوع عبارتاند
از:
تأمّلات
و مطالعات
اكتشافي خود
محقق؛
اظهار
نظرهاي صاحبنظران
نظير استادان؛
تجربيات
و اطلاعات
افراد مرتبط
با زمينههاي
تحقيق
ميداني
مانند قضات و
مسئولان
زندانها؛
بحثها
و ديدگاههاي
مطرح شده در
نشستها و
همايشهاي
علمي؛
مباحث
كتب تخصصي
رشته تحصيلي
و نيز رشتههاي
نزديك به آن؛
مقالات
مندرج در
مجلات تخصصي؛
موضوعات
پيشنهادي در
فراخوانهاي
مراكز پژوهشي
و همايشها؛
مرور
موضوعات و
ريزموضوعات
پژوهشنامههايي
كه تاكنون
نوشته شدهاست؛
اطلاعات
پايگاههاي
اينترنتي.
يادآوري:
سزاوار است
كه دانشجو در
انتخاب
موضوع به
پيشنهاد
ديگران
بسنده نكند و
خود درباره آن
به اندازه
كافي به
مطالعات
اكتشافي
بپردازد و از
رهگذر
مطالعات و
تأمّلات
خويش به
مرتبهاي
برسد كه خود
موضوع
تحقيقش را
انتخاب كند و
به واقع،
موضوع
انتخابياش
برآمده از
مطالعات
اكتشافي
خودش باشد و
گرنه احتمال
توفيق در
تحقيقش
بسيار اندك
است.
شايستهاست،
دانشجو موضوع
تحقيقش را به
منظور پر كردن
خلا علمي و
گسترش مرز
دانش بشري
انتخاب كند؛
نه براي
آشنايي شخصياش
با آن.
اساساً
مادامي كه
دانشجو هنوز با
موضوعي
آشنايي كافي
پيدا نكردهاست،
نبايد به
انتخاب آن
براي تحقيق
روي بياورد.
شرايط
موضوع مطلوب:
موضوعي كه
براي پژوهش
گزينش ميشود،
مطلوب است
كه داراي
شرايط ذيل
باشد:
صراحت
و شفافيت
موضوع تحقيق:
موضوعي كه
براي پژوهش
انتخاب ميشود،
بايد صريح و
بدون ابهام،
و حدود و
ابعاد و اجزا
و جزئيات آن
معين باشد و
اين با به
دست دادن
تعريفي
منطقي و بلكه
كاربردي از
موضوع تحقيق
تأمين ميشود.
مقصود از
تعريف منطقي
آناست كه
پژوهشگر
موضوع تحقيق
را به طور
روشن و جامع
و مانع تعريف
كند و مراد از
كاربردي آناست
كه پژوهشگر
مقصود خود را
از موضوع
تحقيق به
طور موردي و
مصداقي بيان
كند.
يادآوري:
در تحقيقات
ميداني
تأكيد بر
ارايه تعريف
عملياتي است
و مراد از آن
به دست دادن
تعريفي است
كه معرِّف
قابل مشاهده
و اندازهگيري
باشد.
نو
بودن و
تكراري
نبودن: بايد
دانست كه
موضوعي
تكراري به
شمار ميرود
كه
دستاوردهاي
جديدي در پي
نداشته
باشد؛ از اين
رو بسا تحقيقي
كه در عنوان
و حتي در
ريزموضوعات
با تحقيقات
ديگر متحد يا
مشابهاست؛
اما نو دانسته
ميشود.
يادآوري1:
چنانچه
موضوعي
عليرغم
تشابه عنوان
در يكي از
جهات نظير
آنچه در پي
ميآيد، با
موضوعات
سابق تفاوت
داشته باشد،
نو و حاوي
دستاوردهاي
جديد خواهد
بود:
تفاوت
در
ريزموضوعات؛
تفاوت در
مباني و پيشفرضها؛
تفاوت در روش
تحقيق(يكي
ميداني و
ديگري
كتابخانهاي،
يكي نقلي و
ديگر عقلي)؛
تفاوت در چشماندازهاي
تحقيق( يكي
تكمنظري و
ديگري
چندمنظري)؛
تفاوت در
مقاصد تحقيق(يكي
بنيادي و
ديگري
كاربردي)؛
تفاوت در
محورهاي
تحقيق(يكي
موضوعپژوهانه
و ديگر مسئلهپژوهانه)؛
تفاوت در
حوزه مطالعه(براي
نمونه يكي
در آثار فارسي
و ديگري در
آثار خارجي،
يكي در منابع
كهن و ديگري
در منابع
جديد).
يادآوري2:
در برخي
موارد مشاهده
ميشود،
افرادي كه
در گذشته بر
روي
موضوعاتي
تحقيق كردهاند،
از توانايي
هوشي و علمي
لازم برخوردار
نبودند و يا
در انجام
تحقيق
كوتاهي و سهلانگاري
كردهاند؛ از
اين رو ايجاب
ميكند، همان
موضوعات
بارديگر توسط
محققاني كه
از استعداد
ذاتي و
توانايي
علمي
بالاتري
برخوردارند،
مورد تحقيق
مجدد قرار
بگيرد.
يادآوري3:
حاجي خليفه
مينويسد: هيچ
دانشمند
عاقلي جز در
زمينه اين
هفت چيز
تأليف نميكند:
1.چيزي كه
كسي پيشتر
از او به آن
نپرداختهاست
و او آن را
ابداع ميكند؛
2. چيزي كه
ناقص است و
او آن را
كامل ميكند؛
3.چيزي كه
مغلق است و
او آن را شرح
ميكند؛
4.چيزي كه
طولاني است
و او آن را
مختصر ميسازد،
بدون آن كه
در مفاد آن
خللي وارد
سازد؛ 5.چيزي
كه پراكندهاست
و او آن را
گردآوري ميكند؛
6.چيزي كه
پريشان است
و او آن را
مرتب ميسازد؛
7.چيزي كه
نويسندهاش
در آن به
خطا رفتهاست
و او آن را
اصلاح ميكند.
يادآوري4:
معمولاً
موضوعي كه
در مورد آن
مناقشه و
اختلاف نظر
وجود دارد،
نيازمند
تحقيقاست و
البته رفع
مناقشه و حل
اختلاف
نظرها درباره
آن از عهده
كسي بر ميآيد
كه در خصوص
آن مطالعات
و تأملات
كافي انجام
داده و اشراف
علمي پيدا
كرده باشد و
به مرتبهاي
رسيده باشد
كه بتواند
درباره آن
اظهار نظر و
نظريهپردازي
كند.
دسترسي
داشتن به
منابع كافي:
چنان كه پيش
از اين آمد،
يكي از پايههاي
پژوهش تتبع
و جستجو در
منابع پژوهش
است. اهميت
اين پايه تا
آنجاست كه
بدون وجود آن
پايه دوم
پژوهش يعني
تدبر و انديشهورزي
برقرار نميگردد؛
چون تدبر و
تفكر همسان
كارخانهاي
است كه بدون
مواد خام
كالايي
توليد نخواهد
كرد؛ بر اين
اساس وقتي
در زمينه
موضوع منابع
كافي دردسترس
نباشد،
اطلاعاتي
براي تدبر بر
روي آنها
تحصيل
نخواهدشد؛ به
همين رو بايد
قبل از
انتخاب
موضوع به
منبعشناسي
درباره موضوع
پرداخت و
كتابخانههايي
را كه آثار
مرتبط با
موضوع در
آنها نگهداري
ميشود،
شناسايي كرد.
سودمند
و نتيجهبخش
بودن: ممكن
است برخي از
پژوهشها نو
باشد و
دستاورد نويي
همراه داشتهباشد؛
ولي آن
دستاوردها
معضل مهم
علمي يا
كاربردي را
حل نكند؛ به
همين رو
تأكيد بر اين
است كه
پژوهشها با
نيازهاي
علمي و
كاربردي
تناسب داشتهباشد.
جزئي
و محدود بودن:
هرچه دامنه
موضوع
گستردهتر باشد،
عمق پژوهش
كمتر خواهد
بود. گستردگي
موضوع هم
مجال تتبّع
كافي و
گردآوري
اطلاعات
لازم را تنگ
ميكند و هم
فرصت كافي
را براي
تدبّر و
انديشهورزي
بر روي
اطلاعات به
پژوهشگر نميدهد؛
ازاين رو
لازم است،
با ذكر قيودي
در عنوان
تحقيق، موضوع
تحقيق را به
محدوده معيني
منحصر كرد.
البته
موضوع نبايد
چندان محدود
و خاص باشد
كه براي آن،
مباحث و
منابع كافي
وجود نداشته
باشد.
مورد
علاقه بودن:
پژوهشگر بايد
موضوع پژوهش
را متناسب با
روحيات و
علايق خود
گزينش كند؛
زيرا پژوهش
با دشواريهاي
متعدد و
فراواني
همراهاست؛
به طوري كه
گاهي
پژوهشگر را در
نيمههاي
راه از ادامه
پژوهش بازميدارد.
تنها چيزي كه
اتمام پژوهش
را تضمين ميكند،
علاقه
پژوهشگر به
موضوع پژوهش
است؛ به
علاوه علاقهمندي
به موضوع
موجب ميشود،
پژوهشگر بيشتر
به موضوع
بيانديشد و هر
موضوعي به
هر ميزاني كه
بر روي آن
انديشه شود،
از ژرفا، دقت،
همهجانبهنگري
و كارآمدري
بيشتري
برخوردار است.
يادآوري:
علاقه به
موضوع بيش
از آن كه
ذاتي باشد،
اكتسابي است؛
از اين رو،
بسيار اتفاق
ميافتد كه
پژوهشگري در
ابتدا به
موضوعي
ابراز علاقه
نميكند؛ اما
وقتي بر روي
آن مطالعه
كند، به آن
علاقهمند ميشود.
بيعلاقگي
به موضوع
زماني زيانآور
است كه
پژوهشگر بر
روي موضوعي
مطالعه كرده
و به دلايلي
از آن تنفّر
پيدا كردهاست.
در
توان علمي
بودن: پژوهشگر
بايد با توجه
به سوابق
مطالعاتي و
تحقيقاتي
خود موضوعي
را كه متناسب
توان علمي
خويش است،
انتخاب كند.
براين اساس
كساني كه به
علوم ديگر
آشنايي
ندارند،
نبايد به
تحقيقات
ميانرشتهاي
روي بياورند
و يا كساني
كه به زباني
تسلط كافي
ندارند،
نبايد
موضوعاتي را
انتخاب كنند
كه منابع آن
به آن زبان
است.
در
توان فكري
بودن: بيترديد
افراد به
لحاظ
استعداد و هوش
همسان
نيستند؛ لذا
هر كسي بايد
موضوعي را
براي تحقيق
انتخاب كند
كه استعداد و
توان فكري و
هوشي بررسي
آن را داشته
باشد. بر اين
اساس افراد
كماستعداد
نبايد به متنپژوهيهاي
نقادانه و يا
تحقيقات
مسئلهپژوهانه
بهويژه در
موضوعات
مستحدث كه
قدرت فكري
فراواني ميخواهد،
اقبال كنند.
تناسب
با فرصت
پژوهشگر:
معمولاً
تحقيقاتي كه
براي مؤسسات
صورت ميپذيرد،
در محدوده
زماني معيني
واگذار ميشود؛
لذا پژوهشگر
بايد موضوع
پژوهش يا
ريزموضوعات
آن را متناسب
با آن محدوده
و فرصت معينشده
گزينش كند.
تناسب
با حجم پيشبيني
شده: مؤسسات
معمولاً براي
حجم مطالب و
نتايج پژوهش
كميت مشخصي
را معين ميكنند؛
ازاينرو بر
پژوهشگر لازم
است كه
موضوع يا
ريزموضوعاتي
را كه برميگزيند،
با كميت پيشبيني
شده مطابقت
دهد.
تناسب
با نوع تخصص
استادان:
نظر به اين
كه پژوهشنامه
حاصل كار
مشترك
پژوهشگر و
استادان
راهنما و
مشاور است،
بايد موضوعي
كه انتخاب
ميشود، با
نوع تخصص و
سابقه
مطالعاتي
استادان
تناسب داشته
باشد.
قابليت
انتشار داشتن:
ترديدي
نميتوان
داشت كه
لازمه تحقيق
آزادي
انديشه و
بيان است؛
اما اين
واقعيت را
نيز نميتوان
ناديده گرفت
كه اگر نتايج
تحقيقي به
دلايل سياسي
يا اخلاقي و
يا مذهبي
قابل عرضه
به جامعه
علمي نباشد و
حتي براي
پژوهشگر
اسباب زحمت
و دردسر فراهم
كند، پرداختن
به آن چندان
عقلايي نيست
و به هزينههايش
نميارزد.
البته
گاهي نتايج
تحقيق بر روي
موضوعي
چندان
ارزشمند و
سرنوشتساز
است كه
انتشار آن به
هزينههاي
آن از قبيل
انگهاي
اجتماعي،
رويارويي با
افكار عمومي،
از دست دادن
موقعيت شغلي
و اجتماعي ميارزد؛
در اين صورت
نبايد به
عافيتطلبي،
محافظهكاري،
كتمان حقايق
و خودسانسوري
روي آورد.
نابسامانيها:
برخي از مهمترين
نابسامانيها
در مرحله
انتخاب
موضوع به
اختصار به
اين قرار است:
انتخاب
موضوع بدون
مطالعه قبلي
و آشنايي
لازم به
ابعاد و منابع
آن؛
تحميل
موضوع پژوهش
بر پژوهشگر
بدون اين كه
او از توانايي
علمي و وقت
كافي و
استعداد و
علاقه لازم
براي به
انجام
رساندن آن
برخوردار
باشد؛
انتخاب
موضوع بدون
راهنمايي
استاد راهنما
و مواجهه با
مشكلات ناشي
از آن نظير
عدم رويكرد
مثبت استاد
راهنما به
موضوع يا
ناتوانايي
علمي او در
زمينه موضوع؛
انتخاب
موضوع مبهم،
كلي، تكراري،
بيثمر، خارج
از توان علمي،
بدون تناسب
با فرصت يا
با حجم پيشبيني
شده به
عنوان پاياننامه،
بدون منبع
كافي.
يادآوري:
تقريباً
تمامي اين
نابسامانيها
بر اثر اين
است كه
استاد راهنما
بدون شناخت
كافي از
استعدادها و
علائق
پژوهشگر
موضوعي را به
او پيشنهاد ميكند
ونيز بدون
مطالعه كافي
به انتخاب
موضوع دست
ميزند.
بهترين شكل
انتخاب
موضوع آن
است كه
پژوهشگر قبل
از آن، حداقل
يك ماه تمام
وقت زير نظر
استاد راهنما
به مطالعه
درباره موضوع
بپردازد و از
رهگذر آن
مقاله وزيني
در حدود بيست
صفحه درباره
آن بنويسد.
پژوهشگر با
چنين مطالعهاي
درخواهد يافت
كه:
آيا
موضوع
تكراري است
يا نه؟
آيا
اساساً به
موضوع علاقه
دارد يا نه؟
آيا
موضوع در حد
استعداد و
توان علمي
او هست يا نه؟
آيا
منابع كافي
براي پژوهش
آن موضوع
دردسترس هست
يا نه؟
آيا
موضوع در حد
يك پاياننامه
مطلب دارد يا
نه؟
آيا
در فرصت
محدود و معين
تحصيلي ميتواند
پژوهش در
باره آن را
به اتمام
رساند يا نه؟
شايسته
است،
متوليان
پژوهش در
مراكز آموزش
عالي لااقل
براي
دانشجويان
دكترا شرط
پذيرش طرح
تحقيق را
نوشتن مقالهاي
در زمينه
موضوع پژوهش
و ارايه آن
در كميته
تحصيلات
تكميلي گروه
و پذيرش آن
از سوي آن
كميته قرار
دهند.
2.
تعريف موضوع
چنان
كه اشاره
شد، پس از
انتخاب
موضوع بايد
آن را به
گونهاي
منطقي تعريف
كرد. بايد
دانست كه
غرض از تعريف
موضوع آن
است پژوهشگر
تصور و تلقي
خود را موضوع
مشخص كند تا
از رهگذر آن
معلوم شود،
راجع به چه
چيزي قصد
دارد پژوهش
نمايد.
شروط
تعريف مطلوب
موضوع:
شروطي كه
براي يك
تعريف منطقي
يادكردهاند،
به اين شرح
است:
وضوح:
تعريف بايد
روشن باشد؛
ازاينرو
نبايد در
تعريف از
الفاظ مبهم
و چندپهلو
استفادهكرد.
در تعريف
موضوع بايد
مقصود و تلقي
پژوهشگر از
موضوع بيان
شود.
جامعيت:
تعريف بايد
جامع باشد؛
يعني همه
موارد و
مصاديق
موضوع را
فرابگيرد.
تعريف بايد
به گونهاي
باشد كه تمام
فصلها و
زيرفصلهاي
پژوهش را كه
در طرح تحقيق
پيشبيني
شده است،
دربربگيرد.
تعريف موضوع
نبايد اخص از
ريز موضوعات
باشد و همه
آنها را شامل
نشود.
مانعيت:
تعريف بايد
مانع باشد؛
يعني موارد و
مصاديق خارج
از موضوع را
فرانگيرد.
تعريف موضوع
نبايد اعم از
ريز موضوعات
باشد.
نابسامانيهاي
تعريف موضوع:
برخي از مهمترين
نابساماني
هايي كه در
تعريف موضوع
چه در مرحله
طراحي و چه در
عرضه نهايي
پژوهش به
چشم ميخورد،
به اين قرار
است:
عدم
تعريف روشن
موضوع: گاهي
موضوع پژوهش
به روشني
تعريف نشده
است يا اگر
تعريف شده،
تعريف چندان
مبهم و
چندپهلو است
كه آن خود
به تعريف
ديگري
نيازمند است.
عدم
ذكر تعريف
مورد نظر: گاهي
پژوهشگر
فراموش ميكند
كه غرض از
تعريف موضوع
بيان تلقي و
تصوري است
كه خود از
موضوع دارد؛
لذا به صرف
نقل معاني و
اقوال
گوناگوني
اهل لغت و
اهل اصطلاح
بسنده ميكند
و تعيين نميكند،
خود در پژوهش
كداميك از
آن معاني و
اقوال مورد
نظر را دارد.
جامعيت
نداشتن
تعريف: گاهي
تعريف از
جامعيت لازم
برخوردار
نيست؛ يعني
به گونهاي
است كه همه
موارد و
مصاديق
موضوع را
دربرنمي
گيرد؛ مثل
تعريف علوم
قرآن به
علومي كه
براي فهميدن
قرآن لازم
است و اين
در حالي است
كه تجويد و
رسمالخط
جزو علوم
قرآني است؛
ولي براي
فهم قرآن
لازم نيستند.
مانع
نبودن تعريف:
گاهي
تعريف مانع
نيست؛ يعني
موارد و
مصاديق
ديگري را كه
مشمول موضوع
نيست، فرامي
گيرد؛ مانند
تعريف ياد
شده از علوم
قرآن كه
علوم لغت و
بلاغت و جز
آنها را به
جهت آن كه
براي فهم
قرآن لازم
است، دربرميگيرد؛
اما هيچ كسي
آنها را جزو
علوم قرآن
به شمار
نياوردهاند.
3.
انتخاب
عنوان
مطلوبيت
عنوان به
اين است كه
داراي
خصوصيات ذيل
باشد:
مطابقت
عنوان با
محتوا: عنوان
بايد جامع و
توصيفكننده
محتواي
پژوهشنامه
باشد؛ ازاينرو
نبايد عنوان
ناظر به گوشهاي
از مباحث
پژوهش باشد.
يادآوري:
عنوان پژوهشنامه
بايد به گونهاي
باشد كه وقتي
محققان آن
را در فهرست
كتابشناسي
ملاحظه ميكنند،
به محتواي
پژوهشنامه
پي ببرند و ميزان
ارتباط آن
را با موضوع
تحقيق خود
دريابند.
حقيقي
بودن عبارت
عنوان:
عنوان نبايد
شاعرانه و
مشتمل بر
تعابير
استعاري و
مجازي باشد؛
چون
خوانندگان
به آساني
نميتوانند،
از عنوان
پژوهشنامه
به محتواي
آن پيببرند؛
به ويژه
زماني كه از
طريق
موتورهاي
جستجوگر
اينترنتي
منابع تحقيق
را جستجو ميكنند؛
زيرا اين
موتورها قادر
به تفكيك
معناي حقيقي
واژگان از
معناي مجازي
آنها نيستند.
وضوح
عنوان: عنوان
نبايد مبهم
باشد؛ لذا
نبايد در
عنوان از
الفاظ
چندپهلو و
مهجور
استفادهكرد.
موجز
بودن عنوان:
عنوان
نبايد طولاني
باشد؛ لذا
نبايد در
عنوان
عبارات زايد
و كليشهاي
مانند «پژوهشي
درباره...» به
كاربرد.
4.
منبعشناسي
مقصود
از منبعشناسي
آشنايي
اجمالي با
آثاري است
كه در زمينه
موضوع پژوهش
نوشتهشدهاست.
اهميت
منبعشناسي:
شناسايي
منابع مرتبط
با موضوع و
يادداشت
مشخصات
كتابشناختي
و نيز آن
دسته از
مباحث آن
منابع كه به
موضوع تحقيق
مربوط است،
فوايد چندي
به اين قرار
دارد:
اطمينان
پيدا كردن
پژوهشگر از
فراواني
منابع مرتبط
با موضوع
تحقيق؛
اشراف
علمي
پژوهشگر به
مباحث مربوط
به موضوع
تحقيق كه در
آن منابع
وجود دارد؛
آگاهي
پژوهشگر از
ريزموضوعاتي
كه در آن
منابع بررسي
نشده يا كم
بررسي شدهاست؛
آشنايي
با محققان و
نويسندگاني
كه در زمينه
موضوع تحقيق
سابقه علمي و
تحقيقاتي دارند؛
شناسايي
كتابخانههايي
كه منابع
تحقيق در
آنها نگهداري
ميشود.
روش
منبعشناسي: براي
آشنايي با
آثار مربوط
به موضوع
بايد به اين
منابع مراجع
مراجعه كرد:
منابع
ذيل
دائرةالمعارفها؛
فهرستبرگههاي
موضوعي
كتابخانهها
بهويژه
كتابخانههاي
تخصصي؛
كتابشناسيهاي
اختصاصي؛
كتابنامههاي
كتابها؛
مقالهنامهها
و چكيدهنامهها؛
كتابشناسان
مثل محققان
و كتابداران؛
پايگاههاي
اطلاعرساني
اينترنتي؛
مجلات
تخصصي يا
اطلاعرساني
بهويژه بخش
تازههاي
نشر آنها؛
مراكز
پژوهشي.
يادآوري1:
معمولاً كتابهاي
واسطهاي
مثل
دائرةالمعارفها
و كتابشناسي
در بخش مرجع
كتابخانهها
نگهداري ميشود.
يادآوري2:
منبعشناسي
در تحقيق
تلاشي
مستمراست كه
از همان آغاز
و قبل از
انتخاب
موضوع شروع
ميشود و تا
آخرين
ويرايشهاي
تحقيق هم
ادامه دارد.
5.
تهيه يادداشت
كتابي
چنان
كه در قسمت
«يادداشتبرداري»
خواهد آمد،
يكي از انواع
يادداشتها
«يادداشت
كتابي»است
كه در آن
مشخصات كامل
اثر نوشته ميشود.
يادآوري:
ضرورت دارد،
پژوهشگر در
اولين باري
كه با اثري
مرتبط با
موضوع
تحقيقش
مواجه ميشود،
از آن
يادداشت
كتابي تهيه
كند. مناسباست،
در يادداشت
كتابي علاوه
بر مشخصات
كامل اثر،
محل نگهداري
آن و نيز ريز
موضوعاتي را
كه مرتبط با
موضوع تحقيق
خود در آن مييابد،
با ذكر آدرس
محل يادداشت
نمايد.
موارد
استفاده از
يادداشت
كتابي:
يادداشت
كتابي در
مراحل مختلف
تحقيق مورد
بهرهبرداري
قرار ميگيرد؛
از جمله:
شناخت
موضوع تحقيق:
معمولاً
موضوع تحقيق
از ذهن خالي
نميرويد؛ بهخصوص
اگر موضوع
تحقيق مسئلهاي
علمي مربوط
به يكي از
شاخههاي
علمي باشد، وقتي
در ذهن جوانه
ميزند كه
مهمترين و
جديدترين
منابع در آن
شاخه علمي به
طور عميق و
انتقادي
مطالعه شده
باشد؛
بنابراين
وقتي محقق
ميخواهد
موضوعي را
براي تحقيق
پيدا كند، به
خصوص اگر ميخواهد،
موضوعش يك
مسئله علمي
باشد، بايد
مهمترين و
جديدترين
منابع مربوط
را شناسايي و
مطالعه كند و
از آنها
يادداشت
كتابي تهيه
نمايد.
معرفي
پيشينه تحقيق:
زماني
كه محقق
درصدد تهيه
طرح تحقيقاست
و ميخواهد در
آن بيان كند
كه موضوع
تحقيقش نو و
ناپژوهيدهاست،
بايد مهمترين
منابعي كه
در زمينه
موضوعش
نوشته شده،
شناسايي و
معرفي كند و
از رهگذر آن
روشن سازد كه
تاكنون هيچ
تحقيقي
مناسبي
درباره
موضوعش
انجام نشدهاست.
تهيه يادداشت
كتابي ميتواند
محقق را در
شناسايي و
معرفي
پيشينه تحقيق
ياري دهد.
شناسايي
ريزموضوعات
تحقيق:
ترديدي نيست
كه به طور
ذهني و با
كمك تدبر و
تعقل ميتوان
تقسيماتي را
در موضوع
تحقيق صورت
داد و از اين
طريق
ريزموضوعاتي
را تهيه كرد؛
اما با
شناسايي و
مرور و مطالعه
كتابهايي
كه در زمينه
موضوع تأليف
شدهاست، ميتوان
ريزموضوعات
ذهني خود را
منقح كرد و
توسعه داد.
در اين زمينه،
يادداشت
كتابي به
گونهاي كه
در آن
ريزموضوعات
مربوط به
تحقيق
يادداشت
شود، ميتواند
به محقق كمك
فراواني كند.
معرفي
مهمترين
منابع در طرح
تحقيق: در
طرح تحقيق
بايد مهمترين
منابعي كه
در تحقيق
مورد استفاده
قرار خواهد
گرفت، با
مشخصات كامل
ذكر شود و اين
مستلزم آن
است كه اين
منابع از قبل
شناسايي و
مشخصات كامل
آن يادداشتبرداري
شده باشد.
مراجعه
مجدد به
منابع: وقتي
از طريق
ملاحظه
يادداشتهاي
كتابي
دانستهشود
كه چه موضوعاتي
در چه آثاري
مورد بحث
قرارگرفتهاست
و در چه
اماكني نگهداري
ميشود، به
آساني ميتوان
به آن آثار
مراجعه كرد.
مستندسازي
پژوهشنامه:
بايد
هر نقلي در
پژوهشنامه
مستند باشد؛
يعني حسب
مورد آدرس
تفصيلي يا
اجمالي اثري
كه از آن
نقل شده است،
در متن يا
پاورقي و يا
پايان هر فصل
ذكر شود.
يادداشت
كتابي در اين
مورد نيز
استفاده ميشود.
استفاده
در كتابنامه:
در هر پژوهشي
لازم است كه
آدرس كامل
منابع مورد
استفاده در
پايان اثر
ذكرشود. اين
كار با مراجعه
به يادداشت
كتابي به
آساني انجام
ميشود.
6.
ارزشگذاري
و طبقهبندي
منابع
پس
از تهيه
فهرستي از
آثار مرتبط
با موضوع
تحقيق بايد
به ارزشگذاري
و طبقهبندي
آن آثار
پرداخت.
اهداف
ارزشگذاري
و طبقهبندي:
اهدافي كه
در ارزشگذاري
و طبقهبندي
آثار دنبال
ميشود، به
اين قراراست:
شناخت
مبدأ شروع
مطالعه: پژوهشگر
بايد بداند
مطالعات خود
را درباره
موضوع تحقيق
از چه كتابي
شروع كند.
او
بايد آثار را
به ترتيب
تاريخ نگارش
مطالعه كند
تا تقدم و
تأخر ديدگاهها
را از يكديگر
و سير نقل و
انتقال آنها
را يكي به
ديگري آگاه
شود. بهتر آن
است كه
منابع را از
جديد به قديم
مطالعه كند.
جهت آن اين
است كه
معمولاً
نويسندگان
در آثار خود،
نخست ديدگاههاي
قدما را ميآورند
و آنگاه
ديدگاه خود
را ميافزايند.
به اين
ترتيب
پژوهشگر با
مطالعه آثار
جديد از
مطالعه آثار
قبل از آن
بينياز ميشود.
نيز
او بايد نخست
آثاري را
مطالعه كند
كه برايش
قابل فهمتراست.
براي مثال
اگر به زبان
عربي آشنايي
ندارد، نخست
بايد كتابهايي
را كه به
زبان فارسياست،
مطالعه
نمايد.
همچنين
او بايد نخست
كتابهايي
را مطالعه
كند كه حجم
بيشتري از
مطالبش به
موضوع
تحقيقش
مرتبطاست
تا به ابعاد
و چارچوب
موضوع اشراف
ذهني بهتري
پيدا كند.
گلچين
كردن منابع:
مطالعه
همه منابع
مرتبط به
موضوع، نه
وقت كافي
براي مطالعه
آنها وجود
دارد و نه
سودمنداست.
پژوهشگر بايد
بداند چه
منابعي ارزش
مطالعه و
يادداشتبرداري
ندارند و بايد
آنها را از
حوزه مطالعه
خود خارج
كند.
شناخت
ميزان
اعتبار منابع:
پژوهشگر بايد
بداند كدام
منبع از
منابع دستاول
و كدام منابع
دستدوماست
تا هم در
اعتماد به
مطالب آنها و
هم در ارجاعدهي
به آنها موضع
و شيوه صحيحي
را اتخاذ كند.
معيارهاي
ارزشگذاري
و طبقهبندي: ملاكهايي
كه براي
ارزشگذاري
طبقهبندي
منابع بايد
مورد توجه
باشد، به اين
قراراست:
اصالت:
منبعي اصيل
خوانده ميشود
كه اولاً
مؤلف اثر
شناختهشدهباشد؛
ثانياً
انتساب اثر
به او صحت
داشتهباشد؛
ثالثاً
ديگران در آن
دخل و تصرفي
صورت نداده
باشند.
وثاقت:
صداقت
و امانتداري
مؤلف در نقل
ديدگاهها
يكي ديگر از
نشانههاي
اعتبار يك
اثر است.
شهرت
علمي: يكي
از راههاي
شناخت
اعتبار علمي
اثر آن است
كه صاحب آن
از شهرت علمي
برخوردار
باشد.
قدمت:
مراد از اين
ويژگي آن
است كه منبع
دست اول
باشد؛ يعني
اطلاعات آن
از آثار قبلي
اقتباس نشده؛
بلكه براي
اولين بار در
آن آمده
باشد.
جامعيت:
حتي الامكان
بايد به
منبعي
مراجعه كرد
كه نسبت به
موضوع تحقيق
از جامعيت
بيشتري
برخورداراست.
اتقان
محتوا: اثري
محتوايي
متقن و
استوار دارد
كه حسب مورد
اولاً در آن
تحليلها و
استدلالهاي
نيرومندي به
چشم بخورد؛
ثانياً از
مستندات و
ارجاعات
متعدد و
معتبري
برخوردار
باشد.
نوآوري:
برخورداري
يك اثر از
ديدگاههاي
نو و تازههاي
دانش نشانه
ديگري از
معتبر بودن
آن است.
7.
مطالعه
پيشينه
پس
از آشنايي با
منابع مربوط
به موضوع و
طبقهبندي
آنها بايد
پيشينه آن را
مورد مطالعه
قرارداد. غرض
از مطالعه
پيشينه موضوع
آن است كه
از تكرار و
دوبارهكاري
اجتناب شود.
تا قبل از
اين مرحله
موضوع پژوهش
به طور قطعي
انتخاب نشدهاست
و در اين
مرحله
چنانچه
آشكار گردد،
در زمينه
موضوع ابعاد
ناپژوهيده و
مسائل پاسخنيافتهاي
وجود دارد و
يا آن ابعاد
و پاسخها
تكميل و
تنقيح لازم
را پيدا نكردهاست،
موضوع پژوهش
به طور قطعي
انتخاب ميشود.
اهميت
مطالعه
پيشينه: برخي
از مهمترين
فوايدي كه
از مطالعه
پيشينه هر
پژوهش حاصل
ميشود، به
اين قرار است:
از
دوباره كاري
و تكرار در
پژوهش جلوگيري
ميشود؛
حاصل
پژوهشهاي
گذشتگان
شناسايي و
مورد استفاده
واقع ميگردد؛
زواياي
مبهم و
سؤالات پاسخنيافته
آشكار ميشود.
شيوههاي
مطالعه
پيشينه: پيشينه
پژوهش از طرق
ذيل قابل
مطالعه است:
جستجو
در پايگاههاي
اينترنتي؛
اطلاع
گرفتن از
صاحبنظران؛
استفاده
از راهنمايي
كتابداران؛
مراجعه
به فهرستبرگههاي
كتابخانهها؛
جستجو
در نمايهنامه
و كتابنامهها
و مقالهنامهها.
اصول
مطالعه
پيشينه: در
مطالعه
پيشينه
رعايت نكات
ذيل مناسب
به نظر ميرسد.
مطالعه
منابع از
جديدترين
آنها شروع
شود و سپس به
ترتيب به
مطالعه
منابعي كه
قبل از آنها
قرار دارند،
اهتمام گردد.
يادآوري:
مزاياي اين
روش مطالعه
آناست كه
پژوهشگر به
آخرين
ديدگاهها و
دستاوردها
آشنا ميشود؛
به علاوه
چون منابع
جديد بر منابع
قديم متكياست،
پژوهشگر ميتواند
به ديگر
منابع مربوط
در زمينه
تحقيقش
آگاهي
پيداكند.
نظر
به اين كه
در مطالعه
پيشينه و حتي
در مطالعه
تفصيلي بعدي
مطالعه همه
منابع نه
امكان دارد و
نه ضرورت،
مناسباست،
منابعي براي
مطالعه
انتخاب شود
كه جامعترين
و مرتبطترين
مطالب را در
زمينه موضوع
تحقيق داشته
باشد.
به
لحاظ آن كه
بايد در هر
منبع دنبال
مطالبي گشت
كه به موضوع
تحقيق
ارتباط
داشته باشد،
مناسباست،
نخست آگاهي
اجمالي از
محتواي منبع
حاصل شود و
آن با مرور
مقدمه،
فهرست مطالب،
فهرست منابع
و ساير فهارس
فني تأمين
ميگردد.
از
همان اولين
يادداشتبرداريها
سعي شود، فيش
و فيشدان
مناسبي تهيه
و شيوه فيشبرداري
شايستهاي
مورد عمل
قرار بگيرد تا
تحقيق مسير
نظاممندي
را طي كند.
مطالب
قابل انعكاس
در پيشينه:
در پيشينه پژوهش
ضروري است
كه به
سؤالات ذيل
پاسخ دادهشود:
آخرين
تحقيقاتي كه
بر روي موضوع
صورت گرفته،
چيست؟
چه
بخشهايي از
آنها به ريز
موضوعات
پژوهش
ارتباط
دارد؟
چه
قسمتي از
تحقيقاتي كه
به ريز
موضوعات
پژوهش مرتبط
است، اتقان
و تنقيح لازم
را ندارد؟
يادآوري:
از رهگذر پاسخ
به اين
سؤالات دو
دسته از ريز
موضوعات
درخور پژوهش
آشكار ميگردد:
ريز موضوعات
ناپژوهيده و
ريز موضوعات
تنقيح
نيافته.
به
اين ترتيب
در پيشينه
پژوهش بايد
ثابت شود كه
ريز موضوعات پژوهش
جاري به يكي
از دو دسته
اخير يا هر
دوي آنها
تعلق دارد و
آنچه را كه
تاكنون به
طور متقن و
منقح مورد
پژوهش
قرارگرفتهاست،
دربرنميگيرد.
اصول
پيشينهنويسي:
در بيان
پيشينه بحث
رعايت اين
اصول ضروري
بهنظر ميرسد:
در
نقل اقوال و
ديدگاهها
بايد امانت
كامل رعايتشود؛
براي مثال
هرگز سعي
نشود صدر و
ذيل قولي كه
در تعيين
مقصود قائل
مدخليت
دارد، حذف
گردد و در
نتيجه سخني
خلاف واقع
به او نسبت
دادهشود؛
در
ذكر اقوال و
نظريات
ترتيب
تاريخي
مراعاتشود
تا سير تطور
آنها آشكار
گردد و اولين
قائل و صاحب
نظر در موضوع
مورد بحث
شناساييشود
و جديدترين
نظرها و
ديدگاهها
معلوم گردد؛
در
بيان اقوال
و ديدگاهها
به منابع
دستاول و
نزديك به
صاحبان آنها
مراجعهشود؛
در
نقل و نقد
نظرها جانب
اعتدال و عفت
كلام رعايتشود
و از كاربرد
كلمات ركيك
و تعبيرهاي
موهن
خودداري
گردد.
يادآوري:
در زمينه
پيشينه موضوع
پژوهش ضروري
است تعداد
قابل توجهي
از آخرين و
مهمترين
آثار نوشتهشده
مطالعه و به
طور خلاصه
گزارششود. در
اين گزارش
كوشش شود،
ابعاد
ناپژوهيده
يا تنقيح و
تكميلنيافته
معرفي گردد.
ويژگيهاي
آثار معرفي
شده در
پيشينه: كتابها،
مقالات و
پاياننامههايي
كه در پيشينه
معرفي ميشوند،
بايد اين
ويژگيها را
داشتهباشد:
آخرين
و جديدترين
پژوهشها و
ديدگاههاي
مطرح را
درباره موضوع
بنماياند؛
آثار
مورد مراجعه
معتبر و دستاوّل
باشد؛
در
مجموع آثار
معرفي شده
ديدگاههاي
گوناگون را
اعم از مثبت
و منفي، و
موافق و
مخالف منعكس
سازد؛
همه
يا بخش اعظم
محتواي آن
آثار به
موضوع پژوهش
ارتباط
داشتهباشد.
8.
بيان هدف و
فايده تحقيق
در
طرح تحقيق
بايد به دو
سؤال اساسي
به اين قرار
پاسخ گفت:
هدف
از تحقيق
چيست و به
عبارت ديگر
پژوهشگر قصد
دارد، چه
كاري انجام
دهد؟
اهداف
تحقيق دو
دستهاند: هدف
اصلي و اهداف
ويژه كه از
آن به اهداف
فرعي يا
جانبي نيز
تعبير ميشود.
هدف اصلي كل
تحقيق را
پوشش ميدهد
و اهداف ويژه
اهداف
زيرمجموعه
هدف اصلي به
شمار ميرود.
چه
فايده يا
فوايدي بر
اين تحقيق
مترتباست و
به تعبير
ديگر اين
تحقيق چه
ضرورتي
دارد؟
فايده
يا فوايد
تحقيق نيز دو
نوعاست:
فوايد نظري
يا علمي و فوايد
عملي يا
كاربردي.
9.
تعيين ريز
موضوعات
پس
از آن كه از
رهگذر مطالعه
پيشينه موضوع
ابعاد
ناپژوهيده
يا تنقيحنيافته
به نحو
اجمالي
آشكار گرديد،
بايد اجزا و
جزئيات آن
ابعاد جستجو و
معينشود.
اهميت
تعيين ريز
موضوعات
تحقيق: برخي
از مهمترين
فوايدي كه
تعيين
ريزموضوعات
پژوهش به
همراه دارد،
به اين قرار
است:
ابعاد
و محدوده
پژوهش را
مشخص ميسازد؛
از
حاشيهروي و
انحراف از
مسير پژوهش
بازميدارد؛
زمانبندي
مدت اجراي
پژوهش را
ميسور ميگرداند؛
ملاكي
براي
ارزيابي
ميزان پيشرفت
پژوهش به
شمار ميرود.
شيوههاي
تعيين ريز
موضوعات: براي
مشخص كردن
ريز موضوعات
دو شيوه وجود
دارد كه هيچيك
از ديگري
كفايت نميكند.
اين دو شيوه
عبارتاند از:
استفرائي و
قياسي.
شيوه
استقرائي:
اين شيوه
عبارت از آن
است كه با
مدّ نظر داشتن
ابعاد
ناپژوهيده
يا تنقيحنيافته
موضوع به
مطالعه مروري
شمار قابل
توجهي از
منابع
پرداخته و
ريزموضوعات
آنها يادداشت
گردد. اين
ريزموضوعات
ميتواند ريز
موضوعات
موضوع مورد
پژوهش را
تشكيلدهد.
روش
كار به اين
صورت است كه
از هر اثر
مربوط به
موضوع،
مشخصات كتابشناختي
آن يادداشت
شود و در ذيل
آن ريز
موضوعات
درخور پژوهش
مندرج در آن
اثر يادداشت
گردد و پس از
آن كه چنين
يادادشتهايي
از مهمترين
آثار تهيه
گرديد، از روي
آن يادداشتها
ريزموضوعات
استخراج شود.
اين
ريزموضوعات
ريز موضوعات
پژوهش خواهد
بود.
نظر
به اين كه
در اين روش،
آثار مختلف
مربوط به
موضوع تحقيق
تتبّع ميشوند
و يكايك آثار
به منظور
يافتن
ريزموضوعات
مورد تحقيق
جستجو ميگردند،
ميتوان آن
را شيوه
تتبّعي يا
استقرائي
خواند.
شيوه
قياسي: اين
شيوه عبارت
از آن است
كه ابعاد
ناپژوهيده
يا تنقيح
نيافته مورد
موشكافي و
تجزيه و
تحليل عقلي
قرار گيرد و
به ابعاد
ريزتر تقسيم
شود. اين
ابعاد ريزتر
ميتوانند
ريزموضوعات
تحقيق باشد.
موضوع
پژوهش اگر شيء
باشد، ريز
موضوعات آن
اجزاي آن
است و چنانچه
مفهومي كلي
باشد، مصاديق
و افراد آن و
اگر واقعه
باشد، عوامل
پديدآورنده،
مراحل وقوع
و آثار آن و
چنانچه
نظريه باشد،
مباني و اصول،
ادله و
مؤيدات، و
شبهات و
ايراداتي كه
درباره آن
مطرح شده،
ريزموضوعات
آن به شمار
ميرود.
نظر
به اين كه
در اين روش
بر روي موضوع
تحقيق تدبّر
و تعقّل ميشود
و با توجه به
نوع موضوع
تحقيق
ريزموضوعات
آن بيان ميگردد،
ميتوان آن
را شيوه
تعقلّي يا
قياسي ناميد.
ريز
موضوعات
تحقيق: ريز
موضوعات و
مسائل هر
موضوعي حسب
نوع و موضوع
پژوهش
متفاوت است؛
اما در همه
آنها مواردي
كلي به شرح
ذيل به چشم
ميخورد:
ريز
موضوعات
مسئلهپژوهي:
مباحثي كه
در معمولاً در
پژوهشهاي
مسئلهمحور
ميآيد، به
اين شرح است:
1.بيان مسئله(سؤالات
اصلي و فرعي)؛
2.ذكر اهميت
مسئله(بيان
فوايد علمي و
كاربردي)؛
3.بيان
پيشينه مسئله(طرح
ديدگاهها،
بيان ادلّه
ديدگاهها،
نقد ديدگاهها)؛
4. بيان روش
تحقيق. 5.بيان
ديدگاه
برگزيده(فرضيه)؛
6.ذكر ادلّه
ديدگاه
برگزيده؛ 7.بيان
شبهات و
ايرادهاي
مربوط به
ديدگاه
برگزيده؛
8.پاسخ آن
شبهات و ايرادها؛
9.نتايج و
پيشنهادها.
ريز
موضوعات
موضوعپژوهي:
مباحث پژوهشهاي
موضوعمحور
به اين قرار
ميتواند
باشد: 1. تعريف
موضوع2.بيان
اهميت
موضوع؛ 3.بيان
پيشينه موضوع(گزارش
پژوهشهاي
انجام شده
درباره موضوع،
بيان نقصهاي
آن تحقيقات)؛
4.بيان روش
تحقيق؛
5.مباحث اصلي
تحقيق؛
6.خلاصه و جمعبندي.
ريز
موضوعات
پژوهش متن:
كارهايي كه
حسب مورد بر
روي متون
صورت ميگيرد،
به اين قرار
است: 1.مقابله
و تصحيح؛
2.استخراج
مآخذ؛
3.استدراك
مآخذ؛
4.استدراك
مطالب؛ 5.شرح
اعلام؛
6.توضيح
الفاظ غريب؛
7.شرح عبارات
مجمل و مغلق؛
8.ترجمه؛
9.گردآوري؛
10.نمايه سازي؛
11.شرح حال
مؤلف؛ 12.شرح
نسخه ها و
اعتبار و
اهميت و آدرس
آنها؛ 13.نقد.
يادآوري:
در اين مرحله
تنها بايد به
شناسايي
ريزموضوعات
پرداخت و هرچه
را به دست
آمد، يادداشت
كرد، بدون آن
كه در آنها
تجديد نظر و
ويرايشي
صورت داده
شود يا به
تنظيم و نظام
بخشي آنها
اهتمام گردد.
10.
تحديد ريز
موضوعات
بسا
ممكن است بر
اثر تتبّع و
تدبّر بر روي
موضوع پژوهش
ريز موضوعات
فراواني
شناساييشود؛
اما پرداختن
به تمام
آنها مطلوب
نيست؛ به
همين رو بايد
اولويتها را
شناخت و بر
اساس آنها
مواردي را كه
از اولويت
برخوردارند،
براي پژوهش
برگزيد:
دلايل
تحديد: به
موجب آنچه
در پي ميآيد،
تحديد ريز
موضوعات
ضروري به
نظر ميرسد:
برخي
از ريز
موضوعات پيشتر
مورد پژوهش
قرارگرفتهاست؛
بعضي
ديگر چندان
نتايج علمي
يا كاربردي
ارزشمندي
ندارد؛
پژوهش
برخي از ريز
موضوعات در
توان علمي
پژوهشگر نيست؛
فرصت
پژوهشگر
محدود است و
مجال
پرداختن به
تمام ريز
موضوعات
وجود ندارد؛
شماري
از ريز
موضوعات
چندان مورد
علاقه
پژوهشگر نيست؛
براي
پژوهش برخي
از ريز
موضوعات
منابع كافي
دردسترس و
موجود نيست؛
بعضي
از ريز
موضوعات
دامنه بسيار
گستردهاي
دارد.
ملاكهاي
تحديد: با
توجه به
آنچه آمد،
موضوعاتي در
اولويت قرار
دارند كه اين
ويژگيها را
داشته باشند:
نو و
ناپژوهيده
يا تنقيح
نيافته
باشند؛
نتايج
ارزشمندتري
در پي داشته
باشند؛
با
توان علمي و
سوابق
مطالعاتي
پژوهشگر
متناسب
باشند؛
پژوهش
آنها در فرصت
معينشده
بگنجد؛
با
علايق
پژوهشگر
موافقتر
باشند.
يادآوري:
به بهانه
گستردگي
دامنه پژوهش
نبايد دامنه
منابع پژوهش
را محدود كرد؛
بلكه بايد
دامنه موضوع
را تحديد كرد
و موضوعي
جزئيتري را
براي پژوهش
انتخاب نمود.
آنچه قابل
تحديد است،
موضوع پژوهش
است؛ نه
منابع تحقيق؛
زيرا يكي از
پايههاي پژوهش
تتبّع است و
پژوهشگر با
تحديد منابع
پژوهش به يك
يا چند منبع،
از اطلاعات
سودمندي كه
در منابع
ديگر وجود
دارد، محروم
خواهد شد و
مواد خام
لازم براي
پردازش قوي
مباحث فراهم
نخواهد شد. در
پژوهش بايد
اطلاعات
لازم و مربوط
به موضوع را
از هر منبع
معتبري
گردآوري كرد
و مورد بهرهبرداري
قرار داد.
11.
تنظيم ريز
موضوعات
پس
از آن كه
ريز موضوعات
اولويتدار
معين شدند،
بايد آنها را
به شكل
مناسبي نظام
بخشيد. تنظيم
يا نظامبخشي
به ريز
موضوعات
عبارت از ايناست
كه
ريزموضوعات
مرتبط به هم
شناسايي و در
يك دسته
قرار گيرد و
نيز رتبه هر
ريزموضوع يا
هر دسته از
ريزموضاعات
شناساسي و بر
اساس آن
مرتب سازي
صورت گيرد.
ضرورت
تنظيم: نظامبخشي
به
ريزموضوعات،
امور ذيل را
ممكن ميسازد:
تعيين
فصلها و زير
فصلها: با
شناسايي
ريزموضوعات
مرتبط به هم
و قرار دادن
آنها در يك
دسته و نيز
با قرار دادن
هر دسته كوچكتر
در يك دسته
بزرگتر ميتوان
عناوين فصلها
و زير فصلها
را تعيين
كرد.
مرتبسازي
فصلها و زير
فصلها: با
شناسايي
رتبه هر
ريزموضوع يا
هر دسته از
ريزموضوعات
و تعيين تقدم
و تأخر آنها
از همديگر ميتوان
ترتيب فصلها
و زيرفصلها
را مشخص كرد.
شناسايي
نواقص طرح و
تكميل آن:
با سامان
دادن به
ريزموضوعات
نواقص طرح
روشن ميشود؛
يعني معلوم
ميگردد، چه
موضوعاتي
درخور بحث
است؛ اما در
ميان ريز موضوعات
پيشبيني
شده، وجود
ندارد.
شناخت
و حذف زوايد
طرح: با نظام
بخشيدن به
ريزموضوعات
زوايد طرح
آشكار ميگردد؛
يعني دانسته
ميشود، چه
ريز موضوعاتي
ربط وثيقي
به موضوع
اصلي پژوهش
ندارند و بايد
حذف شوند.
شناخت
و اصلاح
مكررات طرح: با
كنار هم
نهادن
ريزموضوعات
مرتبط به هم
موضوعات
مترادف و
مكرر از
موضوعات
مغاير و
متمايز
بازشناخته
ميشود و از
رهگذر آن ميتوان
موضوعات
مترادف را به
موضوع واحدي
تبديل كرد و
موضوعات
مكرر را حذف
نمود.
آشكار
شدن نماي
كلي پژوهش
نهايي: با
تنظيم ريز
موضوعات و
مشخص شدن
فصول و بخشها
و ترتيب آنها
شمايل كلي
پژوهش روشن
ميگردد.
مراحل
تنظيم: ريز
موضوعات در
دو مرحله
تنظيم ميشود:
1.دسته بندی؛
2.مرتبسازي.
دستهبندي:
در اين مرحله،
ريز موضوعاتي
كه تحت يك
عنوان عام
جاي ميگيرند،
در يك دسته
قرار داده ميشود
و هر چند دسته
از آنها كه
زير عنوان
عامتر جاي
دارند، يك
دسته عامتري
به شمار ميرود.
به اين
ترتيب طرح
فصلها و
زيرفصلها
ريخته ميشود.
مرتبسازي:
در
اين مرحله،
بررسي ميشود
كه كدام ريز
موضوع يا
كدام دسته
از
ريزموضوعات
به لحاظ
تاريخي يا
منطقي بر
ديگري تقدم
دارند. با
آشكار شدن
اين امر ريز
موضوع يا
دسته موضوعات
به ميزان
رتبه تقدمشان
جلوتر آورده
ميشوند و
بقيه آنها به
ميزان رتبه
تأخرشان عقبتر
جاي داده ميشوند.
به اين طريق
ترتيب فصلها
و زيرفصلها
مشخص ميشود
و شمايل كلي
پژوهش آشكار
ميگردد.
اصول
تنظيم: در
صورتي ميتوان
گفت:
ريزموضوعات
به نحو
شايستهاي
تنظيم شدهاست
كه اين اصول
رعايت شده
باشد:
تباين:
بايد
ريز موضوعات
يا دستههاي
ريز موضوعات
از يكديگر
تباين داشته
باشند، نه آن
كه در معنا
عين هم
باشند يا در
يكديگر تداخل
داشته باشند.
جهت
واحد: بايد
ريزموضوعاتي
كه در يك
دسته قرار
گرفتهاند يا
دستههاي
ريزموضوعاتي
كه در يك
دسته بزرگتري
قرار گرفتهاند،
در يك جهت
واحد با هم
اشتراك
داشته باشند،
نه آن كه
در يك دسته
از
ريزموضوعات
ريزموضوعي
باشد كه با
ساير
ريزموضوعات
آن دسته هيچ
جهت واحد و
مشتركي
نداشته باشد.
جامعيت:
بايد
ريزموضوعاتي
كه ذيل يك
موضوع كلي
قرار داده ميشود،
عبارت از همه
مصاديق و
موارد آن
موضوع كلي
باشد، نه آن
كه برخي از
موارد و
مصاديق از
قلم افتاده
باشد.
مانعيت:
بايد
ريزموضوعاتي
كه ذيل يك
موضوع كلي
قرار داده ميشود،
ذيل موضوع
كلي بگنجند،
نه آن كه
خارج از آن
قرار داشته
باشند.
ترتيب
مناسب: بايد
ترتيب
ريزموضوعات
يا دستههاي ريزموضوعات
توجيه
عقلايي
داشته باشد،
نه آن كه
آنچه بايد
مقدم بيايد،
مؤخر و آنچه
بايد مؤخر
بيايد، مقدم
آورده شود.
در
مرتبسازي
حسب مورد،
گاهي لازم
است، ترتيب
زماني رعايت
شود و آن
جايي است كه
ريز موضوعات
از قبيل
حوادث
تاريخي
باشند. گاهي
ضروري است،
ترتيب
جغرافيايي
مورد توجه
باشد و آن
زماني است
كه
ريزموضوعات
از قبيل مكانهاي
جغرافيايي
باشند. گاهي
ايجاب ميكند،
ترتيب منطقي
رعايت گردد و
آن جايي است
كه
ريزموضوعات
از اين قبيل
باشند: توصيفها
و مقايسهها،
توصيفها و
نقدها، توصيفها
و تبيينها،
مقدمهها و
نتيجهها،
علتها و
معلولها،
مقسم و قسمها،
ممثل و مثالها.
يادآوري1:
به نظر ميرسد،
مهمترين
قسمت طرح
تحقيق
ريزموضوعات
است؛ زيرا آن
به منزله
فهرست اوليه
مندرجات اصل
پژوهشنامه
است. شايد
اغراق گويي
نباشد، اگر
گويم كه با
تهيه
ريزموضوعاتي
مطالعه شده
و نكتهسنجانه
نيمي از
تحقيق صورت
پذيرفته است.
به
همين رو
شايسته است،
محقق
ريزموضوعات
را مانند
فهرست
مندرجات
تنظيم و
مكتوب كند و
آن را چندين
بار و حتي دهها
بار با دقت
از نظر بگذراند
و به اين
طريق با
بازنگريهاي
پي در پي و
حك و اصلاحهاي
مستمر، نواقص
آن را تكميل
و نقايص آن
را رفع كند.
حتي بهتر است،
محقق آن
فهرست را به
كسان ديگري
هم به ويژه
استادان
راهنما و
مشاور عرضه
كند و
پيشنهادهاي
اصلاحي آنان
نيز در آن
معمول نمايد.
اين فهرست
اگر با دقتي
كه وصف شد،
تهيه شود، با
فهرست
مندرجاتي كه
براي صورت
نهايي پژوهشنامه
فراهم خواهد
شد، چندان
تفاوتي
نخواهد داشت.
يادآوري2:
براي اعمال
دقت در نظامبخشي
ريزموضوعات
بهتر است كه
آنها را شمارهگذاري
كرد؛ به اين
نحو كه به
ترتيب براي
موضوع هر فصل
يك شماره و
براي هر زير
فصل شماره
ديگر و همين
طور براي هر
ريزموضوع هر
زيرفصل
شماره ديگري
اختصاص داد.
بهتر است
ترتيب اين
شمارهها از
اعم به اخص
به ترتيب از
راست به چپ
باشد و براي
تفكيك شمارهها
از يكديگر
ميان آنها
نقطه گذاشته
شود.
يادآوري3:
نظر به اين
كه ريز
موضوعات در
مرحله طراحي
با مطالعه
اجمالي مشخص
شده است، در
مرحله اجرا كه
به نحو
تفصيلي بر
روي ريز
موضوعات
مطالعه
خواهد شد،
نواقص و
نقايس ديگري
از آنها آشكار
ميشود؛ به
همين روي
اگرچه كليت
طرح در هنگام
اجرا تقريباً
بدون تغيير
ميماند، در
برخي از ريز
موضوعات يا
ترتيب آنها
تغييراتي به
وجود ميآيد.
12.
تعريف
مصطلحات
چنانچه
در طرح تحقيق
اعم از عنوان،
تعريف موضوع
يا مسئله و
مانند آنها، مصطلحاتي
به كار رفتهباشد
كه معاني
مختلفي
داشتهباشد
يا پژوهشگر از
آنها معاني
ويژهاي را
قصد كردهباشد،
تعريف آنها
ضروري است.
غرض
از اين تعريفها
مانند تعريف
اصل موضوع
صرفاً روشن
ساختن مقصود
پژوهشگر در
طرح تحقيق
است؛
بنابراين
لزومي ندارد،
در تعريف خود
به ذكر اقوال
اهل لغت يا
اهل اصطلاح
پرداخته شود.
البته
بهتراست حتي
الامكان از
جعل اصطلاح
جديد خودداري
شود و مصطلحات
در همان
معاني معهود
و آشنا به
كار رود؛ مگر
آن كه
مفهومي كه
پژوهشگر
اراده كردهاست،
با معاني
معهود و آشنا
مطابقت
نداشتهباشد.
در اين صورت
تصريح به
اين كه مراد
پژوهشگر چه
تفاوتي با
معاني معهود
دارد، ضروري
است.
يادآوري:
برخي تعريف
مصطلحات را
بر دو نوع
دانستهاند:
لغوي يا
منطقي¸ و
عملياتي.
مراد از تعريف
لغوي يا
منطقي
معنايي كه
در كتابهاي
لغت يا
مصطلحات به
دست داده
شدهاست؛
اما مراد از
تعريف
عملياتي
معنايياست
كه پژوهشگر
مورد نظر
دارد.
13.
تعيين روش
تحقيق
چنان
كه آمد،
تحقيق اعم
از گردآوري
اطلاعات و
پردازش
آنهاست؛
بنابراين
بايد در طرح
تحقيق هم
شيوه يا شيوههاي
گردآوري
اطلاعات و هم
روشهاي
پردازش
اطلاعات را
معين كرد و
دلايل
انتخاب آنها
را توضيح
داد.
انواع
روش تحقيق
با توجه به
مراحل آن:
همانطور كه
آمد، هر
تحقيقي
داراي دو
مرحله اجرايياست:
مرحله تتبع و
گردآوري
اطلاعات
لازم درخصوص
موضوع پژوهش
و مرحله تدبّر
و انديشهورزي
بر روي آن
اطلاعات؛
بنابراين
روشهاي
تحقيق دو نوعاند:
روش
تتبع و
گردآوري:
اطلاعات
لازم به دو
شيوه
گردآوري ميشود:
كتابخانهاي
و ميداني.
در
روش
كتابخانهاي
كتابها،
مقالات و
پاياننامهها
و ديگر آثار
مكتوب كه
معمولاً در
كتابخانههاي
عمومي يا
تخصصي موجود
است، مورد
مراجعه و
مطالعه
قرارميگيرد
و مطالبي كه
به ريز
موضوعات
پژوهش مرتبط
است،
يادداشتبرداري
ميشود.
در
روش ميداني
پديدههاي
عيني از طريق
مشاهده آنها
يا مصاحبه با
افراد مطلع
يا توزيع
پرسشنامه
ميان آنان و
يا به نحو
باليني و همزيستي
با آنان مورد
مطالعه قرار
ميگيرد و از
رهگذر آن
اطلاعات
لازم در
زمينه
موضوعات
پژوهش فراهم
ميشود.
روش
تدبّر و
پردازش: پس
از گردآوري
اطلاعات
لازم بايد به
تدبر و تفكر
بر روي آنها
پرداخت. حسب
مورد و مرحله
پژوهش به
يكي از اين
شيوهها بر
روي اطلاعات
گردآوري شده،
تدبر و تفكر
صورت ميگيرد:
تصحيح،
ترجمه، شرح،
تفسير،
استنباط،
نقد، تعريف،
تقسيم،
مقايسه، تبيين
علمي،
استنتاج،
تحليل آماري.
يادآوري1:
چنانچه در
طرح تحقيق
از روشهاي
معهود و مشهور
و تعريف شده
استفاده ميشود،
لازم نيست
كه اصل آن
روشها توضيح
داده شود.
آنچه بيش از
همه درخور
توضيح است،
اين است كه
به چه دليل
آن روش يا روشهاي
تحقيق براي
تحقيق مورد
نظر انتخاب
شده است.
يادآوري2:
به منظور
آشنايي با
روشهاي
تحقيق و
انتخاب
آگاهانه روش
يا روشهاي
مناسب براي
تحقيق ضروري
است، در
زمينه روش
تحقيق
مطالعات و
آموزشهاي
لازم انجام
شود. برگزاري
كلاسهاي
آموزش عملي
روش تحقيق
يا كارگاههاي
آموزشي روش
تحقيق يكي
از ضروريات
در دورههاي
تحصيلات
تكميلي است.
ملاكهاي
انتخاب روش
تحقيق: برخي
از مهمترين
ملاكهايي
كه روش يا
روشهاي
تحقيق بايد
بر اساس آنها
انتخاب شود،
به اين قرار
است:
ملاحظه
نوع تحقيق:
چنان كه
آمد، تحقيق
انواعي دارد
و هر نوعي از
تحقيق روش
خاص خود را
ميطلبد.
براي
مثال اگر نوع
تحقيق
ميداني
باشد، يعني
موضوعي مورد
تحقيق باشد
كه در جامعه
و عالم عيني،
به خصوص به
طور حي و
حاضر وجود
دارد، بايد
تحقيق درباره
آن به روشهاي
ميداني
مانند مشاهده،
مصاحبه،
پرسشنامه و
مانند آنها
باشد و توصيف
آنها با روشهاي
كمي و آماري
صورت پذيرد؛
اما اگر نوع
تحقيق
كتابخانهاي
باشد، يعني
موضوع مورد
تحقيق در
عالم عيني
وجود نداشته
باشد و
اطلاعات
مربوط به آن
تنها در اسناد
و مدارك
كتابخانهاي
موجود باشد،
بايد تحقيق
درباره آن به
روش
كتابخانهاي
و از طريق
يادداشتبرداري
از روي منابع
كتابخانهاي
صورت بگيرد.
يا
اگر نوع
تحقيق تكمنظري
است، وجهي
ندارد كه در
آن اطلاعات
و ديدگاههاي
متفاوت و متعارض
بررسي و
مقايسه شود؛
اما اگر نوع
تحقيق
چندمنظري
است، بايد در
آن اطلاعات
و ديدگاههاي
متفاوت و
متعارض
بررسي و
مقايسه گردد.
توجه
به تخصص
محقق: بديهي
است، محققي
كه درباره
روشهاي
ميداني
مطالعات
لازم را
ندارد و به
فنون طراحي
و اجراي
مصاحبه و
پرسشنامه
آگاه نيست و
شيوههاي
تجزيه و
تحليل آماري
مانند محاسبه
ميانگين و
انحراف
معيار و جز
آنها را نميداند،
نميتواند به
شايستگي از
روشهاي
ميداني براي
تحقيق خود
استفاده كند.
همين طور
كساني كه به
روشهاي
تحقيق در علوم
اسلامي
مانند روش
تفسير، روش
استنباط و
روش استنتاج
و جز آنها
آشنايي لازم
ندارد، نميتواند
از اين روشها
در پردازش
اطلاعات
استفاده كند.
14.
زمانبندي
در
زمانبندي
پژوهش بايد
مشخص كرد كه
هر مرحله از
پژوهش اعم
از اجرا،
نگارش و
گزارش در چه
مدتي به
انجام
خواهدرسيد و
كل پژوهش در
چه مدتي
پايان
خواهدگرفت.
ملاكهاي
زمانبندي: همانطور
كه آشكار است،
زمانبندي
پژوهش بر
پايه دو عامل
صورت ميگيرد:
يكي فرصتي
كه براي
دوره پژوهش
پيشبيني
شده و ديگري
ريز موضوعاتي
كه براي
پژوهش
انتخاب و
تنظيم
گرديدهاست.
اهميت
زمانبندي:
برخي از مهمترين
فوايد زمانبندي
پژوهش به
اين قرار است:
تسريع
در انجام
پژوهش: زمانبندي
پژوهش وسيلهاي
براي انجام
به موقع
پژوهش تلقي
ميشود و به
لحاظ رواني
پژوهشگر را
واميدارد كه
مراحل پژوهش
را در مدت
معين شده،
به انجام
رساند.
امكان
ارزيابي
ميزان
پيشرفت كار:
ملاحظه زمانبندي
پژوهش در حين
اجرا امكان
ارزيابي
ميزان پيشرفت
كار پژوهش را
فراهم ميكند
و از رهگذر آن
ميتوان
دريافت،
مطابق زمان
پيشبيني شده
به چه ميزان
كار پژوهش
پيش رفتهاست
و با چه
شتابي ميتوان
آن را به
موقع پايان
داد.
انواع
زمانبندي:
زمانبندي
پژوهش به دو
صورت امكانپذير
است:
زمانبندي
بر اساس
مراحل تحقيق:
ميتوان
زمانبندي
پژوهش را بر
اساس مراحل
پژوهش يعني
گردآوري و
پردازش و
نگارش سامان
داد؛ به اين
ترتيب كه
مدتي براي
گردآوري
اطلاعات و
زماني براي
پردازش آنها
و فرصتي براي
نگارش و
ويرايش و
حروفچيني
آنها مشخص
شود.
زمانبندي
بر اساس فصول
تحقيق: نيز
ميتوان سه
مرحله
گردآوري،
پردازش و
نگارش را
درخصوص هر
فصل از پژوهش
پيشبيني
كرد و زمانبندي
پژوهش را بر
اساس فصول
پژوهش صورت
داد؛ اينچنين
كه براي
گردآوري،
پردازش و
نگارش هريك
از فصلها
زماني را
مشخص كرد.
مزاياي
زمانبندي
بر اساس فصول
تحقيق: در
پژوهشهاي
كتابخانهاي
زمانبندي
بر اساس فصول
مزايايي به
اين شرح
دارد:
آرامشبخشي
و نشاطآوري:
پژوهش براي
پژوهشگر نوپا
بسيار اضطرابآور
و خستهكننده
است و لذا او
به آرامش
خاطر و نشاط
كافي براي
ادامه پژوهش
نيازمند است.
پژوهشگر با
اتمام پژوهش
هر فصل و
ملاحظه بخشي
از حاصل
تلاشش به
اين آرامش
خاطر و نشاط
دست مييابد
و فصول بعدي
را با قوت
قلب بهتري
دنبال ميكند
و در نتيجه
پژوهش خود را
سريعتر به
انجام ميرساند.
كاهش
سردرگميها و
ندانمكاريها:
هرچه
يادداشتها
به حوزه خاصتر
و محدودتري
از موضوع
تحقيق
اختصاص
داشته باشد،
تعداد آن
يادداشتها
كمتر و اشراف
ذهني به
محتواي آنها
آسانتر
خواهد بود و
پژوهشگر
آگاهانهتر و
ظفرمندانهتر
ميتواند به
پردازش آنها
بپردازد و
آنها را سامان
دهد و به
نگارش
درآورد؛ اما
وقتي
پژوهشگر با
انبوهي از
يادداشتهاي
گوناگون
مربوط به كل
حوزه موضوع
تحقيق مواجه
شود، در آنها
گم ميشود و
سردرگم ميگردد
و نميداند،
از كجا آغاز
كند و چگونه
آنها را بپرود
و سامان دهد
و بنويسد.
استفاده
بهتر و بيشتر
از فرصت
تحقيق و راهنمايي
استادان: نميتوان
به منظور اخذ
راهنمايي و
مشاوره از
استادان
راهنما و
مشاور، اصل
يادداشتها
را به آنان
داد؛ اما يك
فصل از
نوشتار را ميتوان.
تحويل دادن
نوشتار به
تدريج و فصل
به فصل به
استادان بر
تحويل دادن
يكباره و به
طور كامل آن
به آنان دو
مزيت دارد:
يكي آن كه
مجال موسعتري
براي مطالعه
و اظهار نظر
استادان
وجود دارد و
ديگر اين كه
پژوهشگر آسانتر
و بهتر و در
وقت موسعتري
ميتواند، به
تأمين نظر
استادان و
اصلاح پژوهش
خود همت
گمارد.
يادآوري:
پنهان نماند
كه مراحل
پژوهش را به
ويژه در
موردي كه
پژوهش
پردامنه است،
نميتوان به
طور دقيق
زمانبندي
كرد؛ ازاينرو
در حين پژوهش
در زمانبندي
طرح تغييرات
مختصري رخ
خواهدنمود.
منبع:
جعفر نکونام.
روش تحقیق با
تأکید بر علوم
اسلامی (قم:
دانشگاه قم،
1376)، ص78-110