استاد: دکتر نکونام

دانشجو: زهرا هاشم آبادی

شمارۀ دانشجویی: 8523201015

 

 

دانشگاه قم

زمستان 86

فهرست:

 

مقدمه                                                                                                             3

بخش اول: تعداد واحد نزول                                                                                    4  

بخش دوم: مکان نزول                                                                                         5

بخش سوم: اشاره يا تصريح به رخداد زمانمند در سوره                                                    5

طرح یک شبهه                                                                                                  8

بخش چهارم:  تفسير موضوعي تاريخي                                                                      9

بخش پنجم: تشابه سوره به لحاظ سبک و مضمون با سور دیگر                                        10

بخش ششم: شناسايي ميانگين تاريخ نزول سورۀ حشر                                                10

بخش هفتم: شناسايي آيات تاريخدار سوره هاي قبل يا بعد                                            10

 بخش هشتم: بستر تاریخی نزول سورۀ حشر                                                             17

نتیجه                                                                                                           20

منابع                                                                                                            21
 مقدمه :

این تحقیق بر آن است که زمان دقیقی از نزول سورۀ حشر را با استفاده از آیات قرآن، روایات ترتیب نزول، روایات سبب نزول و سیرۀ پیامبر ارائه دهد.

 در این روش بر اساس گزارشات تاریخی، زمان نزول سوره مشخص خواهد شد و این شیوه دقیق ترین روش برای تعیین نزول سور است.

در این شیوه علاوه بر تعیین دقیق زمان نزول سور، امکان تصحیح روایات و دستیابی به سیرۀ صحیح پیامبر نیز فراهم خواهد شد.

 

بخش اول: تعداد واحد نزول

سورۀ حشر 24 آیه دارد و پنجاه و نهمین سورۀ قرآن است و بر اساس روایات ترتیب نزول صدمین سوره و پانزدهمین سورۀ نازله در مدینه است.

محتواى اين سوره بدین قرار است: آیۀ اول که مقدمه‏اى براى مباحث مختلف اين سوره محسوب مى‏شود سخن از تسبيح و تنزيه عمومى موجودات در برابر خداوند عظيم و حكيم است. آيه 2 تا 10 (مجموعا 9 آيه) ماجراى درگيرى مسلمان را با يهود پيمان‏شكن مدينه بازگو مى‏كند. آيه 11 تا 17 داستان منافقان مدينه آمده است كه با يهود در اين برنامه همكارى نزديك داشتند.آیات 18 تا 20 مشتمل بر يك سلسله اندرزها و نصايح كلى نسبت به عموم مسلمانان است و در حقيقت به منزله نتيجه‏گيرى از ماجراهاى فوق مى‏باشد. آيه 21 توصيف بليغى از قرآن مجيد و بيان تاثير آن در پاكسازى روح و جان است. و بالآخره آيه 22 تا 24  قسمت مهمى از اوصاف جمال و جلال خدا و اسماء حسناى او را بر مى‏شمرد كه به انسان در طريق معرفة اللَّه كمك شايان مى‏كند.

دروزه در التفسیر الحدیث می گوید:

جلّ هذه السورة في صدد إجلاء فريق من اليهود عن المدينة. و ما كان من مواقف المنافقين فيه و تشريع للفي‏ء و مداه و ما كان من تشادّ حوله. و فيها أكبر مجموعة لأسماء اللّه الحسنى و المرجح أنها نزلت دفعة واحدة أو متتابعة حسب ما جاءت في المصحف.

 

 ما معتقدیم که سورۀ حشر دفعی النزول نیست، زیرا دارای چهار فقره به قرار ذیل می باشد:

فقرۀ اول: هفده آیۀ اول سوره که در مورد غزوۀ بنی نضیر بحث می کند، یک فقره محسوب می شود،

زیرابرخی آیات آن ارتباط لفظی  و تمام آنها ارتباط محتوایی دارند.

فقرۀ دوم: آیات 18 ـ 20 به خاطر ارتباط لفظی (واو عاطفه) آیۀ 18و19 و ارتباط محتوایی آیۀ 19و20 یک فقره اند.

فقرۀ سوم: آیه 21 که با آیات دیگر نه ارتباط لفظی دارد و نه محتوایی یک فقره محسوب می شود.

« لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْءَانَ عَلىَ‏ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ  وَ تِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبهَُا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون‏».

فقرۀ چهارم: آیات 22ـ24 به خاطر ارتباط لفظی (ضمیر) و محتوایی یک فقره اند.

بنابراین این سوره تدریجی النزول و شامل چهار فقره است.

 

بخش دوم: مکان نزول

ابن عطیۀ اندلسی درالمحرر الوجیز می گوید: السورة مدنية باتفاق من أهل العلم‏.

طبرسی در مجمع البیان می نویسد: سورة الحشر مدنية و آياتها أربع و عشرون‏.

سیوطی در الدرالمنثور می نویسد: سورة الحشر مدنية.

قرطبی در الجامع می گوید: سورة الحشر مدنية في قول الجميع.

بنابراین، مفسران بالاتفاق این سوره را مدنی دانسته اند.

 

بخش سوم: اشاره يا تصريح به رخداد زمانمند در سوره

در این سوره اشارۀ قوی به واقعۀ بنی نضیر شده است، زیرا اوصافی از این واقعه در این سوره بیان شده که تنها بر همان رخداد منطبق می شود.

 

واحدی در اسباب النزول می نویسد: أخبرنا أبو محمد الحسن بن محمد الفارسي، أخبرنا محمد بن عبد اللَّه بن الفضل التاجر، أخبرنا أحمد بن محمد بن الحسين الحافظ، حدَّثنا محمد بن يحيى، حدَّثنا عبد الرزاق، أخبرنا معمر، عن الزهري، عن ابن كعب بن مالك، عن رجل من أصحاب النبي صلى اللَّه عليه و سلم:

أن كفار قريش كتبوا بعد وقعة بدر إلى اليهود: إنكم أهل الحَلْقة، و الحصون، و إنكم لتقاتلنّ صاحِبنَا أو لنفعلن كذا، و لا يحول بيننا و بين خَدَم نسائكم- و هي الخلاخل- شي‏ء. فلما بلغ كتابُهم اليهودَ أجمعت بنو النضير [على‏] الغدر، و أرسلوا إلى النبي صلى اللّه عليه و آله و سلم: أن أخرج إلينا في ثلاثين رجلًا من أصحابك، و ليخرجْ منا ثلاثون حَبْراً، حتى نلتقي بمكان نَصَف بيننا و بينك، ليسمعوا منك، فإن صدَقوك و آمنوا بك آمنا بك كلّنا. فخرج النبي صَلى اللّه عليه و آله و سلم في ثلاثين من أصحابه، و خرج إليه ثلاثون حَبْراً من اليهود، حتى إذا برزوا في بَرَاز من الأرض، قال بعض اليهود لبعض: كيف تخلُصون إليه و معه ثلاثون رجلًا من أصحابه كلُّهم يُحب أن يموت قبله؟ فأرسلوا [إليه‏] كيف نفهم و نحن ستون رجلًا؟

أخرج في ثلاثة من أصحابك، و نخرج إليك ثلاثة من علمائنا، إن آمنوا بك آمنا بك كلُّنا و صدقناك. فخرج النبي صَلى اللّه عليه و سلم في ثلاثة من أصحابه، و خرج ثلاثة من اليهود، و اشتملوا على الخناجر، و أرادوا الفتك برسول اللَّه صلى الله عليه و سلم، فأرسلت امرأة ناصحةٌ من بني النَّضِير إلى أخيها- و هو رجل مسلم من الأنصار- فأخبرته خبر ما أراد بنو النضير من الغدر برسول اللَّه صلى اللّه عليه و سلم، فأقبل أخوها سريعاً حتى أدرك النبيَّ صَلى اللّه عليه و سلم، فسارَّه بخبرهم فرجع النبي صلى اللّه عليه و سلم. فلما كان من الغد غدا عليهم بالكتائب، فحاصرهم و قاتلهم حتى نزلوا على الجلاء، على أنّ لهم ما أقلَّت الإبل إلا الحَلْقة، و هي السلاح و كانوا يُخَرِّبون بيوتهم، فيأخذون ما وافقهم من خشبها، فأنزل اللَّه تعالى: سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ حتى بلغ: وَ اللَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ.

مفسران و محدثان و ارباب تواريخ در مورد اين آيات شان نزول مفصلى ذكر كرده‏اند كه فشرده آن چنين است:

در سرزمين مدينه سه گروه از يهود زندگى مى‏كردند" بنى نضير" و" بنى قريظه" و" بنى قينقاع" و گفته مى‏شود كه آنها اصلا اهل حجاز نبودند ولى چون در كتب مذهبى خود خوانده بودند كه پيامبرى از سرزمين مدينه ظهور مى‏كند، به اين سرزمين كوچ كردند، و در انتظار اين ظهور بزرگ بودند.هنگامى كه رسول خدا ص به مدينه هجرت فرمود با آنها پيمان عدم تعرض بست، ولى آنها هر زمان فرصتى يافتند از نقض اين پيمان فروگذار نكردند.از جمله از اينكه بعد از جنگ احد (غزوه احد در سال سوم هجرت واقع شد) كعب بن اشرف با چهل مرد سوار از يهود به مكه آمدند و يكسر به سراغ قريش رفتند و با آنها عهد و پيمان بستند كه همگى متحدا بر ضد محمد(ص) پيكار كنند، سپس ابو سفيان با چهل نفر از مكيان، و كعب بن اشرف يهودى با چهل نفر از يهود وارد مسجد الحرام شدند، و در كنار خانه كعبه پيمانها را محكم ساختند، اين خبر از طريق وحى به پيامبر(ص) رسيد.

ديگر اينكه پيامبر (ص) روزى با چند نفر از بزرگان و يارانش به سوى قبيله بنى نضير كه در نزديكى مدينه زندگى مى‏كردند آمد و مى‏خواست از آنها كمك يا وامى بگيرد براى پرداختن ديه دو مقتول از طايفه بنى عامر كه به دست عمرو بن اميه (يكى از مسلمانان) كشته شده بود، و شايد پيامبر (ص) و يارانش مى‏خواستند در زير اين پوشش وضع بنى نضير را از نزديك بررسى كنند، مبادا مسلمانان غافلگير شوند.پيامبر (ص) در بيرون قلعه يهود بود و با كعب بن اشرف در اين زمينه صحبت كرد، در اين هنگام در ميان يهوديان بذر توطئه‏اى پاشيده شد، و با يكديگر گفتند شما اين مرد را در چنين شرايط مناسبى گير نمى‏آوريد، الان كه در كنار ديوار شما نشسته است يك نفر پشت بام رود و سنگ عظيمى بر او بيفكند و ما را از دست او راحت كند! يكى از يهود بنام عمرو بن جحاش اعلام آمادگى كرد و به پشت بام رفت رسول خدا ص از طريق وحى آگاه شد برخاست و به مدينه آمد، بى اينكه با ياران خود سخنى بگويد، آنها تصور مى‏كردند پيامبر (ص) باز بر مى‏گردد اما بعدا آگاه شدند كه پيامبر (ص) در مدينه است، آنها نيز به مدينه برگشتند، و اينجا بود كه پيمان‏شكنى يهود بر رسول خدا (ص) مسلم شد، و دستور آماده باش براى جنگ به مسلمانان داد.

 پيامبر ص براى اينكه ضربه كارى قبلا به آنها بزند به محمد بن مسلمه كه با كعب بن اشرف بزرگ يهود آشنايى داشت دستور داد او را به هر نحو بتواند به قتل برساند و او با مقدماتى اين كار را كرد.

كشته شدن كعب بن اشرف تزلزلى در يهود ايجاد كرد به دنبال آن رسول خدا ص دستور داد مسلمانان براى جنگ با اين قوم پيمان‏شكن حركت كنند، هنگامى كه آنها با خبر شدند به قلعه‏هاى مستحكم و دژهاى نيرومند خود پناه بردند، و درها را محكم بستند، پيامبر ص دستور داد بعضى درختان نخل را كه نزديك قلعه‏ها بود بكنند يا بسوزانند.

اين كار شايد به اين منظور صورت گرفت كه يهودان را كه علاقه شديدى به اموال خود داشتند از قلعه بيرون كشد و پيكار رودررو انجام گيرد، اين احتمال نيز داده شده كه اين نخلها مزاحم مانور سريع ارتش اسلام در اطراف قلعه‏ها بود و مى‏بايست بريده شود.

به هر حال اين كار فرياد يهود را بلند كرد گفتند اى محمد! تو پيوسته از اينگونه كارها نهى مى‏كردى، پس اين چه برنامه‏اى است؟ آيه پنجم اين سوره نازل شد و به آنها پاسخ گفت كه اين يك دستور خاص الهى بود.

محاصره چند روز طول كشيد و پيامبر (ص) براى پرهيز از خونريزى به آنها پيشنهاد كرد كه سرزمين مدينه را ترك گويند و از آنجا خارج شوند، آنها نيز پذيرفتند، مقدارى از اموال خود را برداشته و بقيه را رها كردند، جمعى به سوى اذرعات شام و تعداد كمى به سوى خيبر و گروهى به حيره رفتند، و باقيمانده اموال و اراضى و باغات و خانه‏هاى آنها به دست مسلمانان افتاد.هر چند تا آنجا كه مى‏توانستند، خانه‏هاى خود را به هنگام كوچ كردن تخريب كردند.

 اين ماجرا بعد از غزوه احد به فاصله ششماه، و به عقيده بعضى بعد از غزوه بدر به فاصله ششماه اتفاق افتاد.(غزوۀ بدر سال دوم و غزوۀ احد سال سوم هجری اتفاق افتاده است.)

طرح یک شبهه:

 این جریان شباهت زیادی به واقعۀ خیبر دارد، زیرا در خیبر نیز درگیری بین یهودیان و مسلمانان واقع شد و همچنین یهودیان خیبر مانند یهود بنی نضیر در قلعه هایشان پناه گرفتند.بنابراین برخی مدعی اند که سورۀ حشر به واقعۀ خیبر نیز اشاره دارد.

پاسخ:

 اولا غزوۀ بنی نضیر همانگونه که ذکر شد، نیمۀ سال دوم یا نیمۀ سال سوم هجری رخ داده و سورۀ حشر در آن زمان نازل شده است در حالیکه جریان خیبر در اوایل سال هفتم هجری اتفاق افتاده است.

ثانیا در غزوۀ بنی نضیر درگیری صورت نگرفت در حالیکه در واقعۀ خیبر درگیری صورت گرفت، به طوری که برخی سران یهود کشته شدند،مثل مرحب بن الحارث الیهودی که به دست امام علی علیه السلام کشته شد، ولی در سورۀ حشر سخنی از درگیری به میان نیامده است.

 

بخش چهارم:  تفسير موضوعي تاريخي

طبرسی درمجمع البیان می گوید: الحشر جمع الناس من كل ناحية و منه الحاشر الذي يجمع الناس إلى ديوان الخراج.

علامه در المیزان می نویسد: الله الذي أخرج بني النضير من اليهود من ديارهم في أول إخراجهم من جزيرة العرب.

مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می گوید: حشر در اصل به معنى حركت دادن جمعيت و خارج ساختن آنها از قرارگاهشان به سوى ميدان جنگ و مانند آن است، و منظور از آن در اينجا اجتماع و حركت مسلمانان از مدينه به سوى قلعه‏هاى يهود، و يا اجتماع يهود براى مبارزه با مسلمين است، و از آنجا كه اين نخستين اجتماع در نوع خود بود در قرآن به عنوان" لاول الحشر" ناميده شده، و اين خود اشاره لطيفى است به برخوردهاى آينده با يهود" بنى نضير" و يهود" خيبر" و مانند آنها.

و عجب اينكه جمعى از مفسران احتمالاتى در آيه داده‏اند كه هيچ تناسبى با محتواى آن ندارد، از جمله اينكه: منظور حشر اول در مقابل حشر روز قيامت از قبرها به سوى محشر است، و عجبتر اينكه بعضى اين آيه را دليل بر اين گرفته‏اند كه حشر در قيامت در سرزمين شام واقع مى‏شود كه يهود از مدينه به سوى آن رانده شدند! و گويا همه اين احتمالات ضعيف ناشى از كلمه" حشر" است، در حالى كه اين واژه به معنى حشر در قيامت نيست بلكه به هر گونه اجتماع و خروج از قرارگاه و حاضر شدن در ميدان اطلاق مى‏شود، چنان كه در آيه 17 سوره نمل مى‏خوانيم: وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ:" لشكريان سليمان از جن و انس و پرندگان نزد او جمع شدند".

و همچنين در مورد اجتماع براى مشاهده مبارزه موسى با ساحران فرعونى مى‏خوانيم: وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى" قرار ما اين است كه همه مردم هنگامى كه روز بالا مى‏آيد جمع شوند" (طه- 59).

راغب اصفهانی در المفردات می گوید: الحَشْرُ: إخراج الجماعة عن مقرّهم و إزعاجهم عنه إلى الحرب و نحوها، و روي: «النّساء لا يُحْشَرن» أي: لا يخرجن إلى الغزو، و يقال ذلك في الإنسان و في غيره، يقال:حَشَرَتِ السنة مال بني فلان، أي: أزالته عنهم، و لا يقال الحشر إلا في الجماعة.

با توجه به مطالب فوق این نخستین اجتماع بود که قرآن "لاول الحشر" نامید و در سور دیگر به غزوۀ بنی نضیر اشاره نشده است.

 

بخش پنجم: تشابه سوره به لحاظ سبک و مضمون با سور دیگر

ابتدای سورۀ حشرمانند ابتدای سوره های اسراء، اعلی(مکی) و  حدید، جمعه، تغابن، صف(مدنی) با تسبیح خداوند آغاز شده است.

 

بخش ششم: شناسايي ميانگين تاريخ نزول سورۀ حشر

بر اساس جدول شمارۀ 6 کتاب درآمدی بر تاریخ گذاری قرآن، میانگین نزول این سوره سال هفتم هجری است.

 

بخش هفتم: شناسايي آيات تاريخدار سوره هاي قبل يا بعد

در روایات ترتیب نزول قبل از سورۀ حشر، سورۀ بینة آمده است.

در تفاسیر در مورد آیۀ 7 سورۀ بینة «إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُوْلَئكَ هُمْ خَيرُْ الْبرَِيَّة» اینگونه آمده است:

علامه در المیزان می گوید: أخرج ابن عساكر عن جابر بن عبد الله قال: كنا عند النبي ص فأقبل علي- فقال النبي ص: و الذي نفسي بيده- إن هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامة- و نزلت «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ- أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» فكان أصحاب النبي (ص) إذا أقبل علي قالوا: جاء خير البرية.

در تفسیر نمونه آمده است، نزول اين آيه در كنار خانه كعبه منافات با مدنى بودن سوره ندارد، زيرا ممكن است از قبيل نزول مجدد، و يا تطبيق بوده باشد، بعلاوه بعيد نيست كه نزول اين آيات در سفرهايى كه پيغمبر اكرم (ص) از مدينه به مكه آمده است واقع شده باشد، به خصوص اينكه راوى روايت" جابر بن عبد اللَّه انصارى" است كه در مدينه به حضرت ملحق شد، و اطلاق مدنى بر اينگونه آيات بعيد نيست.

بر طبق روایات ترتیب نزول پس از سورۀ حشر، سورۀ نصر قرار دارد.

علامه در المیزان می گوید: السورة نازلة بعد صلح الحديبية و نزول سورة الفتح و قبل فتح مكة.

و في العيون، بإسناده إلى الحسين بن خالد قال: قال الرضا ع سمعت أبي يحدث عن أبيه ع: أن أول سورة نزلت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ»- و آخر سورة نزلت «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ».

أقول: لعل المراد به أنها آخر سورة نزلت تامة كما قيل.

بنا برکتب تاریخی صلح حدیبیه سال 6 و فتح مکه سال 8 اتفاق افتاده است، و سورۀ نصر بعد صلح حدیبیه وقبل فتح مکه نازل شده است.

دروزه در التفسیر الحدیث می گوید:

 المفسرون و كتّاب السيرة متفقون على أن الفريق اليهودي هم بنو النضير إحدى قبائل اليهود الإسرائيليين الذين كانوا يقيمون في المدينة. و متفقون كذلك على أن حادثهم وقع بعد نحو خمسة أشهر من وقعة أحد. و المعقول أن يكون ترتيبها بعد سورة آل عمران التي احتوت مشاهد و ظروف هذه الواقعة. غير أن الذين يروون ترتيب السور المدينة حسب النزول يجعلونها الخامسة عشرة و يجعلون سورة الممتحنة التي احتوت الإشارة إلى أحداث وقعت بعد صلح الحديبية مكانها بعد سورة آل عمران ثم يجعلون بعد الممتحنة سورة الأحزاب التي احتوت الإشارة إلى وقعتي الأحزاب أو الخندق و بني قريظة اللتين وقعتا بعد مدة ما من وقعة بني النضير و ليس في هاتين السورتين ما يبرر تقديمهما على سورة الحشر و ليس في سورة الحشر ما يبرر تأخيرها عنهما بل و عن غيرهما حتى تكون الخامسة عشرة في الترتيب. و من العجيب أن رواة الترتيب لم ينتبهوا إلى ما في ذلك من شذوذ و استحالة. و يبدو لنا أنهم خلطوا بين سورتي الحشر و الممتحنة و بدلا من أن يجعلوا الحشر بعد آل عمران جعلوا الممتحنة غلطا.

و لما كان هذا عندنا في درجة اليقين لأنه قائم على واقع متفق عليه فقد رأينا أن نخلّ بالترتيب الذي تابعنا فيه المصحف الذي اعتمدناه و جلّ روايات الترتيب معا، فنجعل سورة الحشر بعد آل عمران بدلا من سورة الممتحنة و نقدم سورة الفتح التي يؤخرها الرواة كثيرا حتى يجعلوها الثانية و العشرين أو السادسة و العشرين و التي نزلت في حادث صلح الحديبية بدون أي مبرر ثم نجعل بعدها سورة الممتحنة لأن ذلك يتسق مع التسلسل الزمني لوقائع السيرة النبوية.

دروزه می گوید: مفسران و کتب سیره متفقا این نظر را دارند که بنی نضیر یکی از قبایل یهود بودند که در مدینه اقامت داشتند. همچنین آنها متفقند که غزوۀ بنی نضیر پنج ماه بعد از واقعۀ احد رخ داده است.بنابراین معقول این است که سورۀ حشر بعد از آل عمران قرار گیرد، زیرا آل عمران به نشانه های غزوۀ بنی نضیر اشاره کرده است.در حالیکه براساس روایات ترتیب نزول حشر پانزدهمین سورۀ مدنی است، و سورۀ ممتحنه که به وقایع بعد از صلح حدیبیه اشاره دارد، بعد از آل عمران قرار گرفته است، و سورۀ احزاب که به واقعۀ احزاب (خندق) و بنی قریظه که بعد از واقعۀ بنی نضیر رخ دادند، اشاره دارد، بعد از ممتحنه قرار گرفته است. و در این  دو سوره دلیلی بر تقدیم آنها بر سورۀ حشر و در این سوره نیز هیچ دلیلی بر تاخیر آن از سوره های  احزاب و ممتحنه وجود ندارد تا اینکه پانزدهمین سورۀ مدنی قرار گیرد. و عجیب است که راویان روایات ترتیب نزول به این نکته توجهی نکرده اند، و به جای سورۀ حشر، سورۀ ممتحنه را بعد از آل عمران قرار داده اند.

اگر ما این را بپذیریم، به ترتیبی که در مصحف وجود دارد و به آن اعتماد کرده ایم، خلل وارد می شود. بنابراین به جای سورۀ ممتحنه سورۀ حشر را بعد از آل عمران قرار می دهیم و سورۀ فتح را که در حادثۀ صلح حدیبیه نازل شده و راویان بدون هیچ دلیلی سورۀ بیست و دوم یا بیست و ششم قرار داده اند، مقدم می کنیم. سپس بعد آن سورۀ ممتحنه را قرار می دهیم زیرا با وقایع تاریخی هماهنگی دارد.

بنابراین طبق آنچه دروزه گفته است، سورۀ حشر بعد ازسورۀ آل عمران و قبل از سوره های احزاب و ممتحنه قرار می گیرند و این با وقایع تاریخی سازگار است.

الف) سورۀ آل عمران

تفسیر نمونه می گوید: سورۀ آل عمران به گفته بعضی از مفسران مشهور در خلال سالهاى جنگ بدر و جنگ احد (سالهاى دوم و سوم هجرت) نازل شده است و بخشى از طوفانى‏ترين دورانهاى زندگى مسلمين را در صدر اسلام منعكس مى‏كند.

علامه در المیزان می نویسد: غرض السورة دعوة المؤمنين إلى توحيد الكلمة في الدين، و الصبر و الثبات في حماية حماه بتنبيههم بما هم عليه من دقة الموقف لمواجهتهم أعداء كاليهود و النصارى و المشركين و قد جمعوا جمعهم و عزموا عزمهم على إطفاء نور الله تعالى بأيديهم و بأفواههم.

دروزه در التفسیر الحدیث می گوید: في هذه السورة ثلاثة فصول طويلة: الأول في صدد مناظرة بين النبي صلى اللّه عليه و سلم و أهل الكتاب. و الثاني في صدد مواقف اليهود و مكائدهم. و الثالث في صدد وقعة حربية بين النبي و المسلمين و المشركين. و قد تخلل كل فصل ما يناسب موضوعه من محاجّات و تنديدات و تنويهات و مواعظ و معالجات و تلقينات و مبادئ جليلة.

و جمهور المفسرين و كتاب السيره متفقون على أن المناظرة التي جاء الفصل الأول في صددها كانت مع وفد نصارى نجران. و لكنهم لا يذكرون متى قدم هذا الوفد إلى المدينة. و في سياق لابن سعد في الجزء الثاني من طبقاته و للإمام أبي يوسف في كتابه الخراج نصّ عهد نبوي لهم من شهوده أبو سفيان بن حرب. و هذا قد يعني إن صحّ أن العهد كتب بعد فتح مكة بما لا يقل عن سنة. و يؤيد هذا أن النبي صلى اللّه عليه و سلم في كتاب العهد الذي كتبه لهم أمّنهم على أنفسهم و ملّتهم و أرضهم و أموالهم و بيعهم و أن لا يغير أسقف عن أسقفيته و فرض عليهم جزية سنوية مقدارها ألفا حلة و آذنهم فيه أن ذمته بريئة ممن أكل الربا منهم ...

إلخ. لأن هذا لا يمكن أن يكون وقع إلّا بعد أن صار للنبي سلطان على اليمن.

و هذا إنما تمّ بعد فتح مكة. و قد أورد ابن هشام خبر قدوم وفد من نصارى نجران‏ على النبي في سلسلة أخبار وقعت أحداثها قبل فتح مكة بمدة طويلة بل و قبل خبر وقعة أحد التي كانت في السنة الهجرية الثالثة. و لم يذكر تاريخا و لا كتاب عهد مع ذكره أن الشطر الأول من السورة قد نزل في مناسبة قدومه و أنهم تناظروا معه في أمر المسيح و أنه اقترح عليهم المباهلة و جعل لعنة اللّه على الكاذبين امتنعوا و قالوا له نوادعك و نبقى على ديننا.

و إجماع الروايات على أن الفصل الأول هو في صدد هذا الوفد و مجي‏ء السورة في الترتيبات المرويّة بعد سورة الأنفال يسوغان القول إن وفد نجران قد قدم في وقت مبكر جدا من العهد المدني و قبل فتح مكة. و يكون خبر نزول سورة آل عمران بعد سورة الأنفال بسبب الفصل الذي فيه خبر المناظرة مع الوفد واردا صحيحا. و حينئذ يكون الخبر الذي رواه ابن سعد و أبو يوسف عن قدوم الوفد بعد فتح مكة و كتابة النبي صلى اللّه عليه و سلم عهدا له حادثا ثانيا.

و جمهور المفسرين متفقون كذلك على أن الوقعة الحربية التي جاء الفصل الثالث من فصول السورة في صددها هي وقعة أحد التي جرت بين المسلمين و بين جيش كفار قريش عند جبل أحد قرب المدينة بعد خمسة عشر شهرا من وقعة بدر حيث زحف صناديد قريش على رأس جيش كبير من مكة على يثرب لأخذ ثأرهم من يوم بدر. و ورود هذا الفصل في السورة يؤيد و جاهة كون السورة نزلت بعد سورة الأنفال التي دار معظمها على وقعة بدر. و لقد أورد ابن هشام خبر قدوم وفد نجران قبل خبر وقعة أحد. و قد يؤيد كون وفد نجران جاء قبل وقعة أحد ورود فصل المناظرة في السورة قبل فصل أحد. و لعل انتصار النبي و المسلمين في بدر على أهل مكة كان ذا دويّ عظيم في أنحاء الجزيرة- و هذا مما لا يتحمل ريبا- حفّز نصارى نجران على إرسال وفدهم لاستطلاع النبأ النبوي العظيم و سهل قدومه. و اللّه تعالى أعلم.

و من المحتمل أن تكون مواقف اليهود التي جاء الفصل الثاني في صددها قد كانت في ظروف قدوم وفد نجران فوضعت فصلا ثانيا. و في كتب التفسير روايات تذكر أن اليهود كانوا طرفا ثالثا في ما كان يجري من مناظرة بين النبي و وفد نجران. و في هذا الفصل خطاب موجّه إلى أهل الكتاب عامة حينا و إلى النصارى و اليهود حينا مما فيه تأييد لذلك. و لقد ذكرت روايات المفسرين اسم بني النضير في سياق تفصيل المواقف اليهودية التي حكاها الفصل. و بنو النضير إنما أجلوا عن المدينة بعد وقعة أحد. و في هذا تأييد آخر. و قد يدل هذا أن وقعة أحد قد كانت بعد ذلك فوضع فصلها بعد الفصلين. و مع كل ما تقدم فنحن نرجح أن فصول السورة و آياتها قد رتبت بعد استكمال نزولها كما هو شأن سورة البقرة. و اللّه أعلم.

به طور خلاصه دروزه می گوید: سورۀ آل عمران دارای سه بخش است:

 بخش اول، مناظرۀ اهل کتاب (طایفه ای از نصارای نجران) با پیامبر (ص)، که قبل از فتح مکه و واقعۀ احد رخ داده است، را بیان می کند.

بخش دوم، مواضع یهود و نیرنگ هایشان را بیان می دارد، که مفسرین منظور از یهود را بنی نضیر دانسته اند. (آیات 10_13).

بخش سوم،در مورد جنگ بین مسلمانان و مشرکین است. و جمهور مفسرین متفقند که این جنگ، جنگ احد است.

ب) سورۀ احزاب

با توجه به گفتار دروزه در التفسیر الحدیث سورۀ احزاب بعد از سورۀ حشر نازل شده است.

تفسیر نمونه دربارۀ محتوای سورۀ احزاب می نویسد: بحثهايى را كه در اين سوره آمده است مى‏توان به هفت بخش تقسيم كرد:

بخش اول- سرآغاز سوره است كه پيامبر اسلام ص را به اطاعت خداوند و ترك تبعيت از كافران و پيشنهادهاى منافقان دعوت مى‏كند، و به او اطمينان مى‏دهد كه در برابر كارشكنيهاى آنها از وى حمايت خواهد فرمود.

بخش دوم- به پاره‏اى از خرافات زمان جاهليت مانند مساله" ظهار" كه آن را وسيله طلاق و جدايى زن و مرد از هم مى‏دانستند، و همچنين مساله پسرخواندگى (تبنى) اشاره كرده و قلم بطلان بر آنها مى‏كشد، و پيوندهاى خويشاوندى را در پيوندهاى واقعى و طبيعى منحصر مى‏سازد.

بخش سوم- كه مهمترين بخش اين سوره است مربوط به جنگ احزاب و حوادث تكان دهنده آن، و پيروزى اعجاز آميز مسلمين بر كفار، و كارشكنيها و بهانه‏جوئيهاى گوناگون منافقان و پيمان‏شكنى آنان مى‏باشد، و در اين زمينه دستورهاى جامع و جالبى بيان شده است.

بخش چهارم- مربوط به همسران پيامبر است كه بايد در همه چيز الگو و اسوه براى زنان مسلمان باشند، و در اين زمينه دستورات مهمى به آنها مى‏دهد.

بخش پنجم- به داستان" زينب" دختر" جحش" كه روزى همسر پسر خوانده پيغمبر (ص)، زيد بود و از او جدا شد، به فرمان خدا با پيامبر ص ازدواج كرد و دستاويزى براى منافقان گشت قرآن در اين زمينه پاسخ كافى به بهانه‏جويان مى‏دهد.                       

 بخش ششم- از مساله حجاب سخن مى‏گويد كه با بخشهاى گذشته نيز رابطه نزديك دارد و همه زنان با ايمان را به رعايت اين دستور اسلامى توصيه مى‏كند.

بخش هفتم- كه آخرين بخش را تشكيل مى‏دهد، اشاره‏اى به مساله مهم معاد دارد، و راه نجات در آن عرصه عظيم و همچنين مساله امانت دارى بزرگ انسان يعنى مساله تعهد و تعهد و تكليف و مسئوليت او را شرح مى‏دهد.

آیات 9-25 این سوره از يكى از مهمترين حوادث تاريخ اسلام، يعنى جنگ احزاب، بحث مى‏كند.

جنگ" احزاب" چنان كه از نامش پيدا است مبارزه همه جانبه‏اى از ناحيه عموم دشمنان اسلام و گروه‏هاى مختلفى بود كه با پيشرفت اين آئين منافع نامشروعشان به خطر مى‏افتاد.

نخستين جرقه جنگ از ناحيه گروهى از يهود" بنى نضير" روشن شد كه به مكه آمدند و طايفه" قريش" را به جنگ با پيامبر ص تشويق كردند و به آنها قول دادند تا آخرين نفس در كنارشان مى‏ايستند، سپس به سراغ قبيله" غطفان" رفتند، و آنها را نيز آماده كارزار كردند.

اين قبائل از هم‏پيمانان خود مانند قبيله" بنى اسد" و" بنى سليم"، نيز دعوت كردند، و چون همگى خطر را احساس كرده بودند، دست به دست هم دادند تا كار اسلام را براى هميشه يكسره كنند، پيامبر ص را به قتل برسانند، مسلمين را در هم بكوبند، مدينه را غارت كنند، و چراغ اسلام را خاموش سازند.                       

 مسلمانان كه خود را در برابر اين گروه عظيم ديدند به فرمان پيامبر ص به شور نشستند و قبل از هر چيز با پيشنهاد سلمان فارسى، اطراف مدينه را خندقى كندند تا دشمن به آسانى نتواند از آن عبور كند و شهر را مورد تاخت و تاز قرار دهد (و به همين جهت يكى از نامهاى اين جنگ، جنگ خندق است).

لحظات بسيار سخت و خطرناكى بر مسلمانان گذشت، جانها به لب رسيده بود، منافقين در ميان لشكر اسلام سخت به تكاپو افتاده بودند، جمعيت انبوه دشمن و كمى لشگريان اسلام در مقابل آنها (تعداد لشكر كفر را ده هزار، و لشكر اسلام را سه هزار نفر نوشته‏اند) و آمادگى آنها از نظر تجهيزات جنگى و فراهم كردن وسائل لازم، آينده سخت و دردناكى را در برابر چشم مسلمانان مجسم مى‏ساخت.

ولى خدا مى‏خواست در اينجا آخرين ضربه بر پيكر كفر فرود آيد، صف منافقين را نيز از صفوف مسلمين مشخص سازد، توطئه‏گران را افشا كند، و مسلمانان راستين را سخت در بوته آزمايش قرار دهد.

سرانجام اين غزوه به پيروزى مسلمانان تمام شد، طوفانى سخت به فرمان خدا وزيدن گرفت، خيمه و خرگاه و زندگى كفار را در هم ريخت، رعب و وحشت شديدى در قلب آنها افكند، و نيروهاى غيبى فرشتگان به يارى مسلمانان فرستاد.

قدرت‏نمائيهاى شگرفى همچون قدرت‏نمايى امير مؤمنان على ع در برابر عمرو بن عبد ود بر آن افزوده شد، و مشركان بى آنكه بتوانند كارى انجام دهند پا به فرار گذاردند.

اين دورنمايى بود از جنگ احزاب كه در سال پنجم هجرى واقع شد.

                       

بخش هشتم: بستر تاریخی نزول سورۀ حشر

با توجه به آنچه گفته شد، سال نزول سورۀ حشر، سال چهارم هجری است.

به ترتیب تاریخی وقایع زیر در سال چهارم هجری رخ داده است:

1. غزوۀ رجیع:

 بعد از جنگ احد هیاتی از عضل و دیش (فرزندان هون بن خزیمه) بر رسول خدا وارد شدند و گفتند: عده ای از افراد مسلمان را نزد ما بفرست تا به ما قرآن و فقه بیاموزند.

این گروه از مسلمانان به سوی ناحیۀ رجیع حرکت کردند. به ناگاه بر این هیات از مسلمانان حمله کردند و همۀ آنها را کشتند.

2. وفات زینب دختر خزیمه: وی همسر عبیده بن حارث بود.

3. سریۀ ابی سلمه به سوی بنی اسد:

 قوم بنی اسد بعد از حمراء الاسد تصمیم گرفتند به مدینه حمله ور شوند. زیرا می گفتند آنها پیاده هستند و همچنین در اثر شکست از قریش آمادگی لازم را برای جنگ ندارند.

این قضیه را ولید بن زهیر طایی به گوش پیامبر (ص) رسانید.رسول خدا ابو سلمه را خواست و به او فرمود: برای سرداری این سریه آماده شو. حرکت می کنی و به سرزمین بنی اسد می روی و قبل از اینکه بر تو هجوم آورند، آنها را غافلگیر کن.

قبیلۀ بنی اسد قبل از آنکه مورد هجوم قرار گیرند، مطلع شدند و آمادۀ جنگ شدند. اما در این میان مشرکان شکست خوردند.

4. سریۀ جهنی به سوی لحیانی:

 طایفۀ بنی لحیان به فرماندهی سفیان بن خالد قصد حمله به مسلمانان داشتند که رسول خدا (ص) عبدالله بن انیس را فرستاد تا سفیان را بکشد و همین کار را کرد. و بنی لحیان ناکام ماندند.

5. غزوۀ بئر معونه :

پیامبر (ص) عده ای را برای اینکه اهل نجد را به اسلام دعوت کنند، فرستاد.حرام بن محلان به همراه نامۀ رسول خدا (ص) نزد عامر بن طفیل رفت. عامر بدون اینکه به نامه نگاه کند، او را کشت. پیامبر (ص) بعد از با خبر شدن از این قضیه بنی سلیم را به جنگ آنها فرستاد. ولی یاران پیامبر (ص) شکست خوردند و در خون غلطیدند.

6. غزوۀ بنی نضیر: ماجرای آن در بالا گذشت.

7. غزوۀ ذات الرقاع:

 دو ماه بعد از غزوۀ بنی نضیر، غزوۀ ذات الرقاع به وقوع پیوست که در خلال آن مسلمانان با جمعی از بنی غطفان برخورد کردند ولی جنگی پیش نیامد.اما مردم ترسیدند و پیامبر (ص) نماز خوف برای آنها خواند و سپس برگشتند.

8. غزوۀ بنی لحیان:

 پیامبر (ص) به سوی بنی لحیان حرکت کرد و می خواست نسبت به اصحاب رجیع خون خواهی کند. ولی لشکر بنی لحیان به بالای کوه ها گریختند و پیامبر (ص) به هدف خود نرسید.

9. بدر اخیر:

 هنگامی که ابوسفیان در روز احد به سوی مکه باز گردد، فریاد زد قرار ما و شما در سالروز احد در منطقۀ بدر الصفراء. در آن جا یکدیگر را می بینیم و جنگ می کنیم.

اما موعد که فرا رسید، ابوسفیان پشیمان شد. ولی پیامبر (ص) برای این غزوه شانزده شب از مدینه غایب بود و چهار شب باقی مانده از ذی القعده به مدینه باز گشت. 

 

 

 

 

 

نتیجه:

 

با توجه به آنچه که گذشت، به این نتیجه می رسیم که در مورد ترتیب نزول سورۀ حشر اشتباه رخ داده است.

زیرا براساس روایات ترتیب نزول، سورۀ حشر پانزدهمین سورۀ مدنی است که قبل آن سورۀ بینه و بعد آن سورۀ نصر قرار دارد.

اما بر اساس محتوای سور و وقایع تاریخی، سورۀ حشر چهارمین سورۀ مدنی است و قبل آن سورۀ آل عمران و بعد آن سورۀ احزاب واقع شده است.

در سورۀ آل عمران (آیات 10_13) از مواضع یهود (بنی نضیر) و در سورۀ احزاب از وقایع پس از غزوۀ بنی نضیر یعنی جنگ احزاب (خندق) صحبت به میان آمده است.

 

 

 

 


 

منابع:

1.     ابن عطيه اندلسى، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، ط اول، بيروت‏، دارالكتب العلميه‏، 1422ق.

2.     حمیری، عبدالملک بن هشام، السيرة النبوية، بی چا، مصر، مكتبة محمد علي صبيح وأولاده، 1383 - 1963 م.

3.     دروزة، محمد عزت‏، التفسير الحديث‏، بی چا، قاهره‏، دار إحياء الكتب العربيه، 1383 ق‏.

4.     راغب اصفهانى، حسين بن محمد، چاپ اول، بیروت ، دارالعلم الدار الشامية المفردات في غريب القرآن‏، 1412ق.

5.     سيوطى، جلال الدين‏، الدر المنثور فى تفسير المأثور، بی چا، قم، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى‏، 1404ق.

6.     طباطبايى، سيد محمد حسين، ‏الميزان فى تفسير القرآن‏، ط 5، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، 1417ق.

7.     طبرسى، فضل بن حسن‏، بی چا، مجمع البيان فى تفسير القرآن‏، تهران‏، انتشارات ناصر خسرو، 1372ش.

8.     ‏قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحكام القرآن ، ط اول ، تهران‏، انتشارات ناصر خسرو، 1364ش.

9.     مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه‏،‏چ اول‏، تهران‏، دار الكتب الإسلاميه، 1374ش.

10.    نکونام، جعفر، درآمدی برتاریخ گذاری قرآن، چ اول، تهران، نشر هستی نما، 1380ش.

11.     واحدى على بن احمد، اسباب نزول القرآن، ط اول، بيروت، دار الكتب العلميه، 1411ق.

12. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاريخ اليعقوبي، بی چا، بیروت، دار صادر، بی تا.

13.  يوسفي، محمد هادي، موسوعة التاريخ الإسلامي، ط اول، قم، مجمع الفكر الإسلامي، 1417ق.

13.