بسم الله الرحمن الرحیم

 

تاریخ گذاری سوره نبا

 

ابراهیم محبی

دانشجوی کارشناسی ارشد

 

چکیده

   بر طبق روش تاریخ گذاری قرآن سوره نباء، دارای یک واحد نزول است وآیات آن متحد السیاق می‌باشد و در مکی بودن آیات آن اختلافی وجود ندارد؛ در این سوره تصریح یا اشاره به حوادث زمانمند وجود ندارد لذا برای تعیین سال نزول از روایات ترتیب نزول کمک گرفته شد وبا توجه به روایات ترتیب نزول و میانگینی که بر حسب تعداد آیات و کلمات بود برآمد که این سوره در سال سیزدهم بعثت نازل شده است.

 

مقدمه

   با توجه به نزول تدریجی قرآن، شناخت دقیق تاریخ نزول هر سوره و فضای حاکم بر آن کمک شایانی در جهت فهم بهتر مراد متکلم خواهد کرد؛ و بسیاری از ابهامات و تناقضات ذکر شده در تفاسیر را پاسخ خواهد گفت.

در همین راستا این بررسی در صدد تعیین تاریخ نزول سوره مبارکه نباء می باشد که برای دستیابی به این هدف پاسخ به هفت سوال زیر ضروری است:

1. تعیین تعداد واحد های نزول (سوره دفعی النزول است یا تدریجی النزول )

2.  بررسی آیات منسوب به تاریخ های مختلف

3.  شناسایی آیات تاریخدار سوره مورد بحث

4.  شناسایی آیات تاریخدار سوره های قبل یا بعد

5.  شناسایی میانگین تاریخ نزول سوره مورد بحث

6.  تفسیر موضوعی تاریخی

7.  توضیح بستر تاریخی نزول سوره

  

 

محتواى سوره:

اصولا اكثریت قریب به اتفاق سوره‏هاى جزء آخر قرآن در «مكّه» نازل شده، و بیش از همه چیز روى مسأله مبدأ و معاد، و بشارت و انذار تكیه مى‏كند.

محتواى این سوره حول چند موضوع است:

الف ـ سؤالى كه در آغاز سوره، از حادثه بزرگ (نبأ عظیم) یعنى روز قیامت مطرح شده است.

ب ـ سپس به بیان نمونه‏هائى دال بر امكان معاد و رستاخیزمى‏پردازد.

ج ـ  در بخش دیگر قسمتى از نشانه‏هاى آغاز رستاخیز را بیان مى‏دارد.

د ـ  در بخش دیگرى گوشه‏اى از عذابهاى دردناك طغیانگران را مطرح می کند.

هـ به دنبال آن قسمتى از نعمتها و مواهب بهشتى را بیان می‌کند. سر انجام با انذار شدیدى از عذاب قریب، و سپس ذكر سرنوشت غم‏انگیز كافران سوره پایان مى‏گیرد.

ضمنا نامگذارى این سوره به خاطر تعبیرى است كه در آیه دوم آن آمده است، و گاه از آن به عنوان سوره «عمّ» به تناسب آیه نخستین آن تعبیر مى‏شود.

 

 

تعیین واحدهای نزول سوره نباء  

    از آنجا که بین تمام آیات این سوره دارای ارتباط لفظی ومعنوی است باید گفت که این سوره دارای یک فقره است یعنی دفعی النزول است . دستیابی به این نتیجه که سوره دفعی النزول است یا تدریجی النزول باعث می شود که روایات شان نزول واسباب النزول مورد نقد وبررسی قرار گیرد. وادعاهایی راجع به  اینکه آیاتی از سوره مثلا در مکه و بخشی از آیات سوره در مدینه نازل شده در صورت دفعی النزول بودن سوره نمی‌تواند مورد قبول باشد.

 

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏عَمَّ یتَساءَلُونَ (1)عَنِ النَّبَإِ الْعَظیمِ (2)لفظی جواب عم میباشد

الَّذی هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ (3)لفظی الذی صفت دوم نباء

كَلاَّ سَیعْلَمُونَ (4)لفظی کلا حرف ردع

ثُمَّ كَلاَّ سَیعْلَمُونَ (5)لفظی با حرف عطف ثم

أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً (6) معنوی  مواردی را که باید بدانند را بیان میکند

وَ الْجِبالَ أَوْتاداً (7)لفظی با حرف عطف واو

وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً (8) لفظی با حرف عطف واو

وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً (9) لفظی با حرف عطف واو

وَ جَعَلْنَا اللَّیلَ لِباساً (10) لفظی با حرف عطف واو

وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً (11) لفظی با حرف عطف واو

وَ بَنَینا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً (12) لفظی با حرف عطف واو

وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً (13) لفظی با حرف عطف واو

وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً (14) لفظی با حرف عطف واو

لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً (15)لفظی  هدف وعلت آیه قبل را بیان می کند .

وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً (16) لفظی با حرف عطف واو

إِنَّ یوْمَ الْفَصْلِ كانَ میقاتاً (17)معنوی آیات قبل اشاراتی به دلایل مختلف معاد بود این آیه نوعی نتیجه گیری است .

یوْمَ ینْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً (18)لفظی یوم بدل از یوم الفصل آیه قبل است .

وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً (19) لفظی با حرف عطف واو

وَ سُیرَتِ الْجِبالُ فَكانَتْ سَراباً (20) لفظی با حرف عطف واو

إِنَّ جَهَنَّمَ كانَتْ مِرْصاداً (21) معنوی بعد بیان برخی دلایل معتد وقسمتی از حوادث رستاخیز به سراغ سرنوشت دوزخیان وبهشتیان می رود

لِلطَّاغینَ مَآباً (22)لفظی جار ومجرور متعلق به مرصاد آیه قبل

لابِثینَ فیها أَحْقاباً (23)لفظی جمله حالیه

لا یذُوقُونَ فیها بَرْداً وَ لا شَراباً (24)معنوی گوشهای از عذابهای بزرگ جهنم را بیان می کند .

إِلاَّ حَمیماً وَ غَسَّاقاً (25)لفظی حمیم بدل از برد وسلام

جَزاءً وِفاقاً (26)معنوی.بیان می کند که این مجازات نتیجه عمل آنان است .

إِنَّهُمْ كانُوا لا یرْجُونَ حِساباً (27)معنوی علت این مجازات را بیان می کند .

وَ كَذَّبُوا بِآیاتِنا كِذَّاباً (28) لفظی با حرف عطف واو

وَ كُلَّ شَی‏ءٍ أَحْصَیناهُ كِتاباً (29) لفظی با حرف عطف واو

فَذُوقُوا فَلَنْ نَزیدَكُمْ إِلاَّ عَذاباً (30) لفظی با حرف عطف فاء

إِنَّ لِلْمُتَّقینَ مَفازاً (31) معنوی؛ بعد از بیان سرنوشت دوزخیان به بیان سرنوشت بهشتیان روی آورد.

حَدائِقَ وَ أَعْناباً (32)لفظی حدایق بدل از مفازا

وَ كَواعِبَ أَتْراباً (33) لفظی با حرف عطف واو

وَ كَأْساً دِهاقاً (34) لفظی با حرف عطف واو

لا یسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا كِذَّاباً (35)لفظی حال

جَزاءً مِنْ رَبِّكَ عَطاءً حِساباً (36) معنوی ؛بیان اینکه این پاداشها موهبتی از جانب خدا به علت عمل آنان است .

رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَینَهُمَا الرَّحْمنِ لا یمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً (37)لفظی رب بدل از من ربک

یوْمَ یقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا یتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً (38) معنوی ؛نشان می دهد که این جزاءها در چه زمانی رخ می دهد .

ذلِكَ الْیوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ مَآباً (39)لفظی ؛ضمیر اشاره مرجع آن یوم آیه قبل

إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَریباً یوْمَ ینْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ یداهُ وَ یقُولُ الْكافِرُ یا لَیتَنی‏ كُنْتُ تُراباً (40)معنوی تاکید روی مساله مجازات مجرمان .

    بین تمامی آیات این سوره ارتباط لفظی ومعنوی وجود دارد مواردی که اتصال لفظی قطع شده ولفظ صلاحیت آغاز کلام را داشت مثل ان للمتقین مفازا از حیث محتوا به ماقبل مربوط می شد, لذا این سوره دارای یک واحد نزول است ودفعی النزول می باشد.

 

بررسی آیات منسوب به تاریخ های مختلف

    مفسرین بر مکی بودن تمام آیات این سوره اعتراف دارند[1] وعده‌ای از مفسرین ادعای اجماع نموده‌اند.[2]سیاق آیات نیز بر مکی بودن آن دلالت دارد.

قرائن مکی بودن :

وجود لفظ کلا که از خصوصیات سور مکی است .کلا سیعلمون ثم کلا سیعلمون

1. کوتاهی آیات وسوره وایجاز آنها .عم یتسائلون 1)عن النباء العظیم 2).....

2.  حرارت تعبیر وشدت لحن وتجانس صوتی در آیات

3. تصویر وتوصیف بهشت ودوزخ . «ان یوم الفصل کان میقاتا ....لایذوقون فیها بردا ولا شرابا الا حمیما وغساقا» 

4.  مخاطب بودن مشرکین

         علامه طباطبایی ذیل آیات  اول می فرماید: چون سیاق سوره سیاق جواب است و در این جواب هم جانب تهدید و انذار چربیده، این نظریه را تایید مى‏كند كه متسائلان، كفار مكه بودند، همان مشركینى كه منكر نبوت و معاد بودند، نه مؤمنین، و نه كفار و مؤمنین هر دو.[3]

پس تساؤل در میان مشركین بوده، و اگر قرآن كریم خبر از آن را به صورت استفهام آورده براى این است كه به پوچى و حقارت آن اشاره كند، و بفهماند پاسخ این تساؤل آن قدر روشن است كه اصلا جایى براى این تساؤل نیست.

 

5.  اهتمام در اثبات معاد

 علامه میفرماید که :و مراد از" خبر عظیم" خبر بعث و قیامت است، كه قرآن عظیم در سوره‏هاى مكى و مخصوصا در سوره‏هایى كه در اوائل بعثت نازل شده كمال اهتمام را درباره اثبات آن دارد، مؤید این معنا سیاق آیات این سوره است كه در آنها جز به مساله قیامت، و صفات یوم الفصل، و استدلال بر حقیت و واقعیت آن پرداخته نشده.

الَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً" این آیه تا یازده آیه بعدش در مقام احتجاج و استدلال بر ثبوت بعث و جزا و تحقق این خبر عظیم است[4]

شناسایی آیات تاریخدار سوره مورد بحث

 

الف ـ  تصریح یا اشاره به حوادث زمانمند

  در این سوره هیچ آیه‌ای که در آن اشاره یا تصریح به رخداد زمانمند باشد وجود ندارد لذا در تعیین سال نزول این سوره باید از روایات ترتیب نزول و شان نزول  و همچنین سور زمانمند قبل وبعد بهره گرفت.

 

ب ـ بررسی روایات اسباب نزول 

   در کتب اسباب نزول ذیل این سوره هیچ سبب نزولی ذکر نشده است اما در تفاسیر ذیل آیه اول شان نزولی وارد شده ولی زمان نزول را به ما نشان نمی‌دهد بلکه فقط بیانگر این است که این آیات خطابش به مشرکین و در مکه بوده است .

    

عَمَّ یتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ،

در سبب نزول این آیات گویند رسول خدا هر وقت خبرى كه بقریش میداد و یا از اخبار امم گذشته چیزى بآنها مى‏گفت و نیز موعظه و پند و اندرز میداد مسخره مى‏كردند خداوند پیامبر خود را از گفتار با آنها طىّ آیه‏ (وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیكُمْ فِی الْكِتابِ)[5] نهى فرمود از آن بعد وقتى كه پیامبر اصحاب خود را موعظه می‌نمود و یا اخبار امم گذشته را به آنان بیان می‌کرد اگر مشركین وارد می‌شدند از سخن گفتن خوددارى می‌فرمود. مشركین گفتند یا محمّد بخداوند قسم گفتار تو عجیب است و ما خیلى مایل هستیم كلام و حدیث ترا بشنویم پیامبر فرمود خداوند مرا نهى نموده است كه با شما حدیث و یا خبرى بگویم سپس این آیة نازل گردید.[6]

بررسی

لازمه پذیرش این سبب نزول این است که قایل شویم این سوره در مدینه نازل شده است چرا که در آن آمده که پس از نزول آیه 140 سوره نساء، آیات سوره نبا نازل شد در حالیکه با توجه به سیاق و روایات ترتیب نزول و قراین دیگر قطع حاصل ‌می‌شودکه این سوره در مکه نازل شده است.

 

عَمَّ یتَساءَلُونَ

 مفسّرین گفته‌اند. هنگامى كه رسول خدا مبعوث گردید و ایشان را بتوحید و یكتایى خداى تعالى و به زنده شدن بعد از مرگ خبر داد و بر ایشان قرآن تلاوت نمود. مشركین در میان خود شروع به سؤال و جواب كردند و یعنى بطریق انكار و تعجّب از خودشان می‌پرسیدند. و می‌گفتند محمّد (صلّى اللَّه علیه و آله) چه چیز آورده و چى بر او نازل شده پس خداوند تعالى نازل فرمود (عَمَّ یتَساءَلُونَ) یعنى از كدام چیز از هم می‌پرسید.[7]

 

بررسی

  از ظاهر این سخن بر می‌آید که نزول این سوره در مکه و خطاب به مشرکین بوده است و با آنچه که بیان می‌شود نزول این سوره در مکه است درست در می‌آید .

 

2ـ و أخبرنا عقیل بن الحسین حدثنا علی بن الحسین حدثنا محمد بن عبید الله حدثنا أبو بكر الآجری بمكة حدثنا موسى بن إبراهیم الخوری  حدثنا یوسف بن موسى القطان، عن وكیع، عن سفیان  عن السدی، عن عبد خیر عن علی بن أبی طالب قال أقبل صخر بن حرب حتى جلس إلى رسول الله ص فقال: الأمر بعدك لمن قال:لمن هو منی بمنزلة هارون من موسى. فأنزل الله عَمَّ یتَساءَلُونَ یعنی یسألك أهل مكة عن خلافة علی عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ فمنهم المصدق و منهم المكذب بولایته، كَلَّا سَیعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَیعْلَمُونَ و هو رد علیهم سیعرفون خلافته أنها حق إذ یسألون عنها فی قبورهم فلا یبقى منهم میت فی شرق و لا غرب و لا بر و لا بحر إلا و منكر و نكیر یسألانه یقولان للمیت: من ربك و ما دینك و من نبیك و من إمامك![8]

بررسی

    بسیاری از مفسرین شان نزول این آیات را در باره حضرت علی (علیه السلام) می‌دانند ولی با توجه به روایات دیگر که بیانگر این مساله است که تفسیر این آیات به ولایت علی (علیه السلام) بر می‌گردد باید گفت که این روایت به عنوان شان نزول قابل پذیرش نیست بلکه روایت از باب بطن برای آیه است .

   شاهد مثال که پرسش از  ولایت علی (ع) از باب مصداق است .

                       

محمد بن یحیى، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن أبی عمیر، أو غیره، عن محمد بن الفضیل، عن أبی حمزة، عن أبی جعفر علیه السّلام قال: قلت له: جعلت فداك إنّ الشیعة یسألونك عن تفسیر هذه الآیة عَمَّ یتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ قال: ذلك إلی إن شئت أخبرتهم و إن شئت لم أخبرهم، ثم قال: لكنّی أخبرك بتفسیرها، قلت: عَمَّ یتَساءَلُونَ؟ قال: فقال: هی فی أمیر المؤمنین صلوات اللّه علیه، كان أمیر المؤمنین صلوات اللّه علیه یقول: ما للّه عزّ و جلّ آیة هی أكبر منّی و لا للّه من نبأ أعظم منّی «1».[9]

ـ [فرات الكوفی‏]

قال: حدثنی جعفر بن محمد الفزاری قال: حدّثنا محمد بن الحسین عن محمد بن حاتم، عن أبی حمزة الثمالی قال: سألت أبا جعفر علیه السّلام عن قول اللّه تعالى: عَمَّ یتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ فقال: كان علی بن أبی طالب علیه السّلام یقول لأصحابه: أنا و اللّه النبأ العظیم الذی اختلف فی جمیع الأمم بألسنتها، و اللّه ما للّه نبؤ أعظم منّی و لا للّه آیة أعظم منّی

 

 

 

 

آیات تاریخدار سوره های قبل یا بعد

  قبل از سوره نبا سوره های معارج وحاقه وملک در سال سیزدهم ودوازدهم نازل شده که در هیچکدام از این سور اشاره یا تصریح به رخداد زمانمند که با آن بتوان سال نزول سوره نبا را تخمین زد وجود ندارد وهمچنین سوره های نازعات ,انفطار ,انشقاق وروم مطففین عنکبوت بعد از سوره نبا نازل شده اند  با توجه به مواردی که می آید می توان بدست آورد که این سوره سیزدهم بعثت نازل شده است .

 

سورة العنكبوت

  سبب نزولهایی که ذیل این سوره آمده دلالت می کند که این سوره اواخر دوره مکی نازل شده است

*أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا

قال الشعبي: نزلت في أناس كانوا بمكة قد أَقَرُّوا بالإسلام، فكتب إليهم أصحاب النبي صلى اللَّه عليه و سلم من المدينة: إنه لا يقبل منكم إقرار و لا إسلام حتى تهاجروا، فخرجوا عَامِدين إلى المدينة، فاتبعهم المشركون فآذوهم. فنزلت فيهم هذه الآية. فكتبوا إليهم: أن قد نزلت فيكم آية كذا و كذا، فقالوا: نخرج فإن اتبعنا أحد قاتلناه. فخرجوا فاتبعهم المشركون فقاتلوهم، فمنهم من قُتل، و منهم من نجا، فأنزل اللَّه تعالى فيهم: ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ..[10]

 

     قتاده گويد اين آيه درباره عدّه‏اى از اهل مكّه نازل شده كه از مكّه بعنوان مهاجرت بيرون آمدند و مشركين بآنان حمله ور شدند سپس مراجعت كردند وقتى كه نزول اين آيه را شنيدند دوباره از مكّه بيرون آمدند بالنّتيجه عدّه‏اى از آنها كشته شدند و عدّه‏اى رهائى يافتند سپس درباره آنان آيه 96 همين سوره (وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا) نازل گرديد .

 

 

 

آيه 56- يا عِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِي واسِعَةٌ

«طوسى» گويند اين آية درباره مؤمنين مكّه نازل شده هنگامى كه بآنها دستور داده شده بود كه از مكّه هجرت بنمايند چنانكه سعيد بن جبير و مجاهد و عطا و ابن زيد روايت كنند .

 

 

 

سوره مطففين‏

   این سوره بعد از سوره نباء نازل شده است باسبب نزولی که در آن آمده است می توان احتمال داد که نباء سال آخر دوره مکی(یعنی سیزدهم بعثت ) نازل شده است.

 

قوله تعالى: وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ [1].

أخبرنا إسماعيل بن الحسن بن محمد بن الحسين النّقِيب، أخبرنا جدي محمد بن الحسين. أخبرنا أحمد بن محمد بن الحسين الحافظ، حدَّثنا عبد الرحمن بن بَشير، حدَّثنا علي بن الحسين بن واقِدٍ، قال: حدَّثني أبي، قال:حدَّثني يزيد النحوي، أن عِكْرِمة حدثه عن ابن عباس، قال:لما قَدِم النبيُّ صلى اللَّه عليه و سلم (المدينة)، كانوا من أخبث الناس كيلًا، فأنزل اللَّه تعالى: وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ الآية. فأحسنُوا الكيلَ بعد ذلك.] [11]

                       

ترجمه :اسماعيل بن حسن بن محمد بن حسين نقيب با اسناد از ابن عباس روايت مى‏كند كه چون پيغمبر (ص) به مدينه وارد شد. كسبه آن شهر از جهت وزن و پيمانه از جمله متقلب‏ترين و نابكارترين آدم‏ها بودند، و پس از نزول اين آيات خود را اصلاح كردند.

 

 

 

 

و قال السُّدِّي: قدم رسولُ اللَّه المدينَة و بها رجلٌ يقال له (أبو جُهَيْنَةَ)، و معه صاعانِ يَكيلُ بأحدهما وَ يَكْتَالُ بالآخر. فأنزل اللَّه تعالى هذه الآية.] [12]

 

   سدّى گويد در اوان هجرت پيغمبر (ص) در مدينه كاسبكارى بود به نام ابو جهينه كه دو پيمانه داشت با يكى مى‏خريد و با يكى مى‏فروخت. آيات در نهى او نازل گرديد كه «واى بر كمفروشان، آنها كه وقتى چيزى بخرند (به سود خويش) با پيمانه تمام گيرند، و چون براى فروش چيزى را بكشند يا پيمانه كنند (به زيان خريدار) كم دهند ...».

 

   

سوره روم

  با توجه به بررسی که آقای سجادی زاده در این سوره انجام داده اند باید سال نزول آن را سیزدهم بعثت دانست .

 

 

شناسایی میانگین تاریخ نزول سوره مورد بحث

  بر حسب تعداد آیات یا کلمات سوره ها سوره مبارکه نباءسال سیزدهم بعثت نازل شده است .[13]

 

تفسیر موضوعی تاریخی

1)اثبات معاد

2)نشانهای آغاز رستاخیز

3)عذاب طاغیان 

4) پاداش متقین

 

   از آنجا که یکی از خصوصیات شایع سور مکی سخن از قیامت وتوصیف وتصویر بهشت ودوزخ است ودر اغلب سوره های مکی از این مباحث سخن به میان آمده لذا از ذکر آن خودداری می کنیم.

  ( عم یتسائلون)

سئل ومشتقاتش چون یسئلونک وسئلهم و...  128بار در قرآن در سور مکی ومدنی در باره مباحث مختلف آمده است اماواژه یتسائلون به صورت مثبت ومنفی در هفت سوره مکی ودر حوزه مباحث آخرتی آمده است که در ذیل آمده است : 

 المدثر : 40   فی‏ جَنَّاتٍ یتَساءَلُونَ

    سال نزول این سوره طبق تعداد آیات وکلمات اول بعثت نازل شده است ؛سوال در این آیات توسط اصحاب یمین است از مجرمین که علت افتادن در دوزخ را از آنان پرسیده وآنان یکی یکی علل را بر مش مارند که از مصلین نبودیم وانفاق نکردیم و...

   *این سوال وجواب در قیامت است .

 

القصص : 66   فَعَمِیتْ عَلَیهِمُ الْأَنْباءُ یوْمَئِذٍ فَهُمْ لا یتَساءَلُونَ

     این سوره نیز در سال ششم بعثت نازل شده است در این مورد به سورت منفی آمده است وآیه بیان می کند که در آن روز (قیامت )اخبار بر آنان پوشیده گردد ونتوانند از یکدیگر سوال کنند .

   *جلوگیری از پرسیدن در روز قیامت است.

 

الصافات : 27   وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ یتَساءَلُونَ

الصافات : 50   فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ یتَساءَلُونَ

   سال نزول این سوره با همان معیار نهم بعثت می باشد .که این آیه نیز سوال در قیامت واقع می شود در احوال دوزخیان وبهشتیان .

 

المؤمنون : 101   فَإِذا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَینَهُمْ یوْمَئِذٍ وَ لا یتَساءَلُونَ

   سال نزولش دوازدهم بعثت است که سوال هنگام نفخ صور مراد است .

 

الطور : 25   وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ یتَساءَلُونَ

    این سوره نیز در سال دوازدهم بعثت نازل شده است که سوال در قیامت واقع شده است .

 

النبأ : 1   عَمَّ یتَساءَلُونَ؟

  در این سوره که سال سیزدهم نازل شده است استفهام انکاری که خود نیز جواب را می دهد که از نبا عظیم سوال می کنند .

 

 بستر تاریخی نزول سوره

    آشنایی با جو حاکم بر سال سیزدهم ما را در فهم سیاقی که آیات سوره مبارکه نباء در آن قرار گرفته است کمک میکند و با قرار دادن خود در آن فضا مشخص می شود که چرا خداوند اینگونه سخن گفته است.

   سال سیزدهم بعثت در پیوندی تنگاتنگ با سال های پیش از خود دارد؛ فشارهای مشرکین مکه روز به روز فزونی می‌یافت وآنان هر روز در فکر توطئه ونقشه‌ای جدید برای تخریب پیامبر (ص ) و از بین بردن اسلام داشتند.  

   سال دوازدهم پیامبر با خبر شد که کاروانی از قبیله خزرج برای حج به سوی مکه حرکت کرده است پیامبر برای دیدار با آنان به عقبه رفت وآنان را به اسلام دعوت کرد وآیات روشمگر الهی را بر آنان تلاوت کرد این گفتگو به دل آنان نشست وآن را موقعیت خوبی برای از بین بردن دشمنی با قبیله اوس دانستند آنان به پیامبر وعده دادند که با قوم خویش سخن گویند در همان سال یعنی سال دوازدهم بعثت نبوی اولین هیئت از مردم یثرب متشکل از دوازده مرد ویک زن به عقبه آمده واسلام آوردندوباپیامبر(ص )بیعت کردندکه بیعت عقبه اول است سال بعد که سال سیزدهم باشد هیئت دیگری متشکل از73مرد آمد آنان نیز در عقبه با پیامبر (ص )به عنوان پیامبر خدا ورهبر بیعت کردند که بیعت عقبه دوم خوانده شد ؛پیامبر (ص)را به یثرب دعوت کرده ومتعهد شدند که از او در مقابل اذیت دیگران حمایت کنند .

  پیامبر (ص ) این دعوت را پذیرفت سران قریش در این باره به مشورت پرداختند که سر انجام به این نتیجه رسیدند که ایشان را به قتل برسانند اما خداوند پیامبر را از این توطئه آگاه ساخت و با تدبیری که به خرج دادند این توطئه نیز با شکست مواجه شد . [14]

 ( در کتب سیره و تاریخ بیشتر از آنچه بیان شد  اطلاعات دیگری وجود ندارد )

نتیجه

   همانطور که بررسی انجام شده نشان می دهد با اکتفا به خود سوره نمی‌توان سال نزولش را مشخص کرد هر چند که از سیاق سوره بر می آید که در مکه نازل شده است اما با استفاده از قرائن دیگر از جمله سور تاریخمند قبل وبعد که از روایات ترتیب نزول بدست می آید و همچنین   با توجه به خود روایات ترتیب نزول می توان سال نزول آن را سیزده بعثت دانست.

 

 



[1]. بیان المعانی، ج‏4، ص 412؛ ارشاد الأذهان إلى تفسیر القرآن، ص 587؛ الأصفى فی تفسیرالقرآن، ج‏2، ص 1395 تبیین القرآن، ص602 ؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج‏10، ص 237؛ ترجمه جوامع الجامع، ج‏6،ص533؛ ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏26، ص 222؛ تفسیر اثنا عشری، ج‏14، ص 8؛ تفسیر أحسن الحدیث، ج‏12، ص 29؛ محاسن التأویل، ج‏9، ص 388؛‏ كشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج‏10، ص 113؛ الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‏4، ص 68؛ كتاب التسهیل لعلوم التنزیل، ج‏2، ص 444. 

[2]. جواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص 541؛ زاد المسیر فی علم التفسیر، ج‏4، ص 387؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج‏15، ص 201؛ المحرر الوجیز فی تفسیر الكتاب العزیز، ج‏5، ص 422.

[3] ترجمه المیزان، ج‏20، ص 257"

[4] همان ص 260

[5]. نساء/140.

[6] نمونه بينات در شأن نزول آيات، ص: 851

 

[7] ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج‏26، ص 227

[8] شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج‏2، ص 418

 

[9] تفسیر القرآن الكریم (الثمالی)، ص 349  354ـ [الكلینی‏] (1) الكافی: ج 1، كتاب الحجّة، باب ان الآیات التی ذكرها اللّه عزّ و جلّ فی كتابه هم الأئمّة علیهم السّلام، ح 3، ص 207.

             

[10] نمونه بينات در شأن نزول آيات، ص: 603

 

[11] اسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص: 474

[12] أسباب نزول القرآن (الواحدي)، ص: 475

 

[13] .در آمدی بر تاریخ گذاری قر آن ،جعفر نکونام ؛ص 308

[14]رک : سیره ابن هشام ج 1 صص267ـ 391