تاريخ گذاري سوره مبارکه نازعات

محمد مهدي قرباني 8523201013

 

جواب سوال 1):

در اين سوره مبارکه حداقل در چهار مورد زير احتمال انفصال نزول هست:

1) ابتداي آيه کريمه 15.(هل اتاک حديث موسي)

2) ابتداي آيه کريمه 27. (اانتم اشد خلقا ام السماء بناها)

3) ابتداي آيه کريمه 34. ( فاذا جائت الطامه الکبري)

که الجدول، فاء را در اين آيه کريمه استينافيه معرفي مي کند و به نظر من لزوم پيوستگي مطلب قبل و بعد از استيناف معلوم نيست و ممکن است مثلا واو استينافيه در صدر واحد نزولي قرار بگيرد.

4) ابتداي آيه کريمه 42. (يسئلونک عن الساعه...)

به نظر من، معلوم نيست اين که ممکن است مضمون بعضي يا همه اين چهار بخش با هم مرتبط باشند، را حتي در صورت اثبات، بتوان به عنوان دليل قطعي بر يکپارچگي نزول و يک فقره بودن، در نظر گرفت، چرا که به طور کلي محتمل است که يک واحد نزول مستقل، با واحد نزول ديگر، در بخشي از مضمون، مشترک باشند، و در عين حال نزول جداگانه داشته باشند. 

پس، درباره سوال 1، من به قطع در مورد دفعي النزول بودن سوره مبارکه نرسيدم.

جواب سوال2):

تبيان شيخ طوسي رحمه الله مي نويسد: مكية في قول ابن عباس و الضحاك‏.

 الجامع لاحکام القرآن قرطبي مي نويسد:  سورة النازعات مكية بإجماع.

الدر المنثور مي نويسد: أخرج ابن الضريس و النحاس و ابن مردويه و البيهقي عن ابن عباس قال نزلت سورة النازعات بمكة و أخرج ابن مردويه عن ابن الزبير مثله‏.

روض الجنان مي نويسد: اين سورت مكّى است در قول عبد اللّه عبّاس و ضحّاك‏

تفسير قمي مي نويسد: سورة النازعات مكية آياتها

تفسير کاشف مي نويسد: 46 آية مكية.

کشاف مي نوبسد: مكية، و هي خمس أو ست و أربعون آية [نزلت بعد النبإ]

تفسير ثعلبي مي نويسد: مكيّة

مجمع البيان مي نويسد: سورة النازعات مكية

مفاتيح الغيب مي نويسد: (و هي أربعون و ست آيات مكية)

الميزان مي نويسد: سورة النازعات مكية

نمونه مي نويسد: اين سوره مكى است و داراى 46 آيه است‏

جواب سوال 3):

تصريح و اشاره قوي مد نظر آقاي دکتر نکونام در سوره مبارکه وجود ندارد، اما درباره آيات اخر سوره مبارکه:

1)  الميزان مي نويسد:

في الدر المنثور، أخرج ابن أبي حاتم و ابن مردويه بسند ضعيف عن ابن عباس قال":

إن مشركي مكة سألوا النبي ]صلي الله عليه و آله و سلم[ فقالوا: متى تقوم الساعة استهزاء منهم- فنزلت «يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها» الآيات.

2) و تفسير نمونه بينات مي نويسد:

عائشه گويد از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله اغلب درباره روز قيامت سؤال مي گرديد تا اينكه اين آيات نازل شد و نيز از طريق جويبر از ضحّاك و او از ابن عبّاس روايت شده كه مشركين مكّه از پيامبر از روى مسخره سؤال ميكردند كه چه وقتى روز قيامت بر پا خواهد گشت و نيز از طارق بن شهاب و هم چنين از عروة اين حديث نقل و روايت گرديده است.-

پس طبق اين دو نقل، آيات آخر، در مکه نازل شده است.

جواب سوال 4):

در جواب اين سوال فرض بر صحت جدول شماره 5 کتاب درآمدي بر تاريخ گذاري قرآن است.

الف) بر طبق جدول ، سوره نازل شده بعد از سوره مبارکه نازعات، سوره مبارکه انفطار است که در اين سوره راجع به وجود آيات تاريخ دار اين گونه ذکر شده است که:

نمونه بينات مي نويسد:

.....  اين آية { آيه کريمه 6 سوره مبارکه انفطار} درباره اسود بن كلدة الجمحى نازل گرديده كه خيال سوء قصد نسبت برسول خدا داشته است ولى نتوانست منظور خويش را عملى سازد ...  و نيز گويند درباره وليد بن مغيرة نازل شده و هم‏چنين گويند آيه مزبور براى جميع كفّار عموميّت خواهد داشت عكرمة گويد اين آية درباره ابّى بن خلف نازل شده است.

و سوره مبارکه نازله بعد از سوره مبارکه انفطار بر طبق جدول، سوره مبارکه انشقاق است که در اين سوره راجع به وجود آيات تاريخ دار اين گونه ذکر شده است که:

درباره آيه کريمه 21 کنز الدقائق مي نويسد:

و في جوامع الجامع: و روي أنّ النّبيّ- صلّى اللّه عليه و آله- قرأ ذات يوم:

وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ فسجد هو و من معه من المؤمنين، و قريش ...  ، فنزلت.

و سوره مبارکه نازله بعد از سوره مبارکه انشقاق بر طبق جدول، سوره مبارکه روم است که در اين سوره راجع به وجود آيات تاريخ دار اين گونه ذکر شده است که:

تفسير نمونه مي نويسد:

مفسران بزرگ همگى اتفاق دارند كه آيات نخستين اين سوره بدين سبب نازل شد كه در آن هنگام كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در مكه بود، و مؤمنان در اقليت قرار داشتند، جنگى ميان ايرانيان و روميان در گرفت، و در اين نبرد ايرانيان پيروز شدند.

مشركان مكه اين را به فال نيك گرفتند و دليل بر حقانيت شرك خود دانستند! و گفتند: ايرانيان مجوسى هستند و مشرك (دوگانه‏پرست) اما روميان مسيحيند و اهل كتاب، همانگونه كه" ايرانيان" بر" روميان" غلبه كردند پيروزى نهايى از آن شرك است و طومار اسلام به زودى پيچيده خواهد شد و ما پيروز مى‏شويم. گرچه اينگونه نتيجه‏گيريها پايه و مايه‏اى نداشت اما در آن جو و محيط براى تبليغ در ميان مردم جاهل خالى از تاثير نبود، لذا اين امر بر مسلمانان‏گران آمد. آيات فوق نازل شد و قاطعانه گفت: گرچه ايرانيان در اين نبرد پيروز شدند اما چيزى نمى‏گذرد كه از روميان شكست خواهند خورد و حتى حدود زمان اين پيشگويى را نيز بيان داشت و گفت اين امر فقط در طول چند سال به وقوع مى‏پيوندد!.

کنز الدقائق مي نويسد:

و قيل :  لما غلب فارس على الرّوم و بلغ الخبر مكّة، فرح المشركون و شمتوا بالمسلمين. و قالوا: أنتم و النّصارى أهل كتاب. و نحن و فارس أمّيّون. و قد ظهر إخواننا على إخوانكم. و لنظهرنّ عليكم فنزلت.

فقال لهم أبو بكر: لا يقرّنّ اللَّه أعينكم. فو اللَّه ليظهرنّ الرّوم على فارس بعد بضع سنين فقال له أبّي بن خلف: كذبت اجعل بيننا و بينك أجلا أناحبك عليه. فناحبه على عشر قلائص من كلّ واحد منهما. و جعلا الأجل ثلاث سنين. فأخبر أبو بكر رسول‏اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلم-. فقال: البضع: ما بين الثّلاث إلى التّسع. فزايده في الخطر و مادة في الأجل، فجعلاه مائة قلوص إلى تسع سنين. و مات أبيّ بن خلف من جرح رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلم- بعد قفوله من أحد. و ظهرت الرّوم على فارس يوم الحديبية. فأخذ أبو بكر الخطر من ورثة أبيّ، و جاء به إلى رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و آله و سلم-. فقال: تصدّق به.

و گفته شده که سفيان ثوري نيز آورده است که پيروزي روميان بر سپاه ايران درست  در روز جنگ بدر وروز پيروزي مسلمانان بر شرک وبيداد اتفاق افتاد و از مقاتل نقل مي کند که اين مطلب مصادف بوده با پيروزي مسلمانان بر مشرکين مکه در جنگ بدر که سپاه روم برسپاه ايران نيز چيره شد وآنان را از بيت المقدس بيرون نمود وپادشاه روم نيز به شکرانه اين پيروزي با پاي پياده براي زيارت بيت المقدس حرکت کرد.

ب) از سوي ديگر، طبق جدول، سوره مبارکه نازله قبل از سوره مبارکه نازعات، سوره مارکه نبا است.

کنز الدقائق مي نويسد:

و في شرح الآيات الباهرة: و ذكر صاحب «كتاب النّخب» حديثا مسندا، عن محمّد بن مؤمن الشّيرازيّ، بإسناده إلى السّديّ في تفسير: عَمَّ يَتَساءَلُونَ قال: أقبل صخر بن حرب حتّى جلس إلى رسول اللّه- صلّى اللّه عليه و آله- فقال: يا محمّد، هذا الأمر بعدك لمن؟

قال: يا صخر، الأمر من بعدي لمن هو منّي بمنزلة هارون من موسى. فأنزل اللّه:

عَمَّ يَتَساءَلُونَ- إلى قوله-: مُخْتَلِفُونَ، يعني: أهل مكّة يتساءلون [عن خلافة] عليّ بن أبي طالب- عليه السّلام- النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ منهم المصدّق بولايته و خلافته، و منهم المكذّب بهما.

ثمّ قال: كَلَّا سَيَعْلَمُونَ بعدك أنّ ولايته حقّ.

ثمّ قال توكيدا: ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ أنّ ولايته حقّ إذا سئلوا عنها في قبورهم، فلا يبقى ميّت في مشرق و لا في مغرب، و لا برّ و لا بحر إلّا و منكر و نكير يسألانه عن ولايته أمير المؤمنين- عليه السّلام- بعد الموت، يقولان للميّت: من ربّك، و ما دينك، و من نبيّك، و من إمامك؟

نمونه بينات مي نويسد:

آيه 1- عَمَّ يَتَساءَلُونَ، آيه 2- عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ، «طوسى» در سبب نزول اين آيات گويند رسول خدا هر وقت خبرى كه بقريش ميداد و يا از اخبار امم گذشته چيزى بآنها مى‏گفت و نيز موعظه و پند و اندرز ميداد مسخره مى‏كردند خداوند پيامبر خود را از گفتار با آنها طىّ آيه‏ (وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ) نهى فرمود از آن ببعد وقتى كه پيامبر اصحاب خود را موعظه مينمود و يا اخبار امم گذشته را بآنان ميداد اگر مشركين وارد ميشدند از سخن گفتن خوددارى ميفرمود مشركين گفتند يا محمّد بخداوند قسم گفتار تو عجيب است و ما خيلى مايل هستيم كلام و حديث ترا بشنويم پيامبر فرمود خداوند مرا نهى نموده است كه با شما حديث و يا خبرى بگويم سپس اين آية نازل گرديد .

و سوره مبارکه نازله قبل از سوره مبارکه نبا بر طبق جدول، سوره مبارکه معارج است که در اين سوره راجع به وجود آيات تاريخ دار اين گونه ذکر شده است که:

 

 

 

الميزان  مي نويسد:

 

هنگامى كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم، على عليه السلام  را در روز" غدير خم" به خلافت منصوب فرمود و درباره او گفت: من كنت مولاه فعلى مولاه" هر كس من مولى و ولى او هستم على مولى و ولى او است" چيزى نگذشت كه اين مساله در بلاد و شهرها منتشر شد" نعمان بن حارث فهرى" خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمد و عرض كرد تو به ما دستور دادى شهادت به يگانگى خدا و اينكه تو فرستاده او هستى دهيم ما هم شهادت داديم، سپس دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زكات دادى ما همه اينها را نيز پذيرفتيم، اما با اينها راضى نشدى تا اينكه اين جوان (اشاره به على عليه السلام است) را به جانشينى خود منصوب كردى، و گفتى: من كنت مولاه فعلى مولاه، آيا اين سخنى است كه از ناحيه خودت يا از سوى خدا؟! پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:" قسم به خدايى كه معبودى جز او نيست اين از ناحيه خدا است".

 

" نعمان" روى بر گرداند در حالى كه مى‏گفت اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ:" خداوندا! اگر اين سخن حق است و از ناحيه تو، سنگى از آسمان بر ما بباران"! اينجا بود كه سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را كشت، همين جا آيه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ نازل گشت".

و سوره مبارکه نازله قبل از سوره مبارکه معارج بر طبق جدول، سوره مبارکه حاقه است که در اين سوره راجع به وجود آيات تاريخ دار اين گونه ذکر شده است که:

برهان مي نويسد:

ابن شهر آشوب: عن معاوية بن عمار، عن الصادق (عليه السلام)- في خبر- «لما قال النبي (صلى الله عليه و آله): من كنت مولاه فعلي مولاه قال العدوي: لا و الله ما أمره الله بهذا، و ما هو إلا شي‏ء يتقوله، فأنزل الله تعالى: وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ إلى قوله: وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكافِرِينَ يعني محمدا وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ يعني به عليا (عليه السلام)».

و سوره مبارکه نازله قبل از سوره مبارکه حاقه بر طبق جدول، سوره مبارکه ملک است که در اين سوره راجع به وجود آيات تاريخ دار اين گونه ذکر شده است که:

نمونه مي نويسد:

بعضى از مفسران شان نزولى براى اين آيه (آيه کريمه 13) از" ابن عباس" نقل كرده‏اند كه جمعى از كفار يا منافقان پشت سر پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم سخنان ناروايى مى‏گفتند و جبرئيل به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خبر مى‏داد، بعضى از آنها به يكديگر گفتند:

أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ:" سخنان خود را پنهانى بگوئيد تا خداى محمد نشنود"! آيه فوق نازل شد و گفت: چه آشكار بگوئيد و چه پنهان خدا از آن آگاه است.

نمونه مي نويسد:

در بعضى از روايات آمده است كه كافران مكه، به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و مسلمانان نفرين مى‏كردند و تقاضاى مرگ او را داشتند به گمان اينكه اگر آن حضرت از دنيا برود، دعوتش نيز برچيده مى‏شود، آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد. (آيه کريمه28 )

و سوره مبارکه نازله قبل از سوره مبارکه ملک بر طبق جدول، سوره مبارکه طور است که در اين سوره راجع به وجود آيات تاريخ دار اين گونه ذکر شده است که:

نمونه مي نويسد:

در روايتى آمده است قريش در" دار الندوة" اجتماع كردند، تا براى جلوگيرى از دعوت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم كه خطر بزرگى براى منافع نامشروع آنها محسوب مى‏شد بينديشند.

يكى از مردان قبيله" بنى عبد الدار" گفت: ما بايد منتظر باشيم كه او بميرد، زيرا به هر حال او شاعر است و به زودى از دنيا خواهد رفت، همانگونه كه" زهير" و" نابغه" و" اعشى" (سه نفر از شعراى جاهليت) از دنيا رفتند (و بساطشان برچيده شد و بساط محمد ص نيز با مرگش برچيده خواهد شد) اين را گفتند و پراكنده شدند، آيات فوق نازل گشت و به آنها پاسخ گفت. (آيه کريمه 29 تا 34)

جواب سوال 5)

طبق جدول شماره 6 کتاب، سوره مبارکه نازعات در سال 13 بعثت تاريخ گذاري شده است.

جواب سوال 6)

در جواب اين سوال فرض بر صحت جدول شماره 6 است.

کلمه هاي مورد جست و جو:

1) کرّه:

نتيجه:

سوره مبارکه بقره/ آيه کريمه 167، سال اول يا دوم هجرت. 

سوره مبارکه زمر/ آيه کريمه 58، سال 9 بعثت.

سوره مبارکه شعراء/ آيه کريمه 102، سال 4 يا 5 بعثت.

سوره مبارکه اسراء/ آيه کريمه6 ، سال 5 يا 6 بعثت. 

2) طوي:

نتيجه:

سوره مبارکه طه صلي الله عليه و آله و سلم/ آيه کريمه 12، سال 4 يا 5 بعثت. 

3) فرعون -  طغي:

نتيجه:

سوره مبارکه طه صلي الله عليه و آله و سلم/ آيه کريمه 24، سال 4 يا 5 بعثت.  

سوره مبارکه طه صلي الله عليه و آله و سلم/ آيه کريمه 43، سال 4 يا 5 بعثت. 

4) ارساها-  رواسي:

نتيجه:

سوره مبارکه رعد/ آيه کريمه 3، سال 6 هجرت. 

سوره مبارکه حجر/ آيه کريمه 19، سال 7 يا 8  بعثت. 

سوره مبارکه نحل/ آيه کريمه 15، سال 11 بعثت. 

سوره مبارکه انبياء عليهم السلام/ آيه کريمه 31، سال 12 بعثت. 

سوره مبارکه نمل/ آيه کريمه 61، سال 5 يا 6 بعثت. 

سوره مبارکه لقمان/ آيه کريمه 10، سال 8 يا 9 بعثت. 

سوره مبارکه فصلت/ آيه کريمه 10، سال 9 يا 10 بعثت. 

سوره مبارکه ق/ آيه کريمه 7، سال اول يا دوم بعثت. 

سوره مبارکه مرسلات/ آيه کريمه 27، سال اول يا دوم بعثت. 

جواب سوال 7)

 نتيجه تحقيق:

اگرچه به قطع درباره زمان نزول نرسيدم، اما به صورت احتمال، سال 13 بعثت زمان نزول سوره مبارکه نازعات است.

درباره سال 13 اين گونه ذکر شده است که:

 پيمان عقبه دوم در اواسط ذي حجه و مسلمان شدن و بيعت هفتاد نفر  نفر از يثربيان با پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و معرفي کامل پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم به يثربيان و دعوت حضرت به يثرب.

خنثي شدن توطئه قتل پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و هجرت به مدينه در روز دوشنبه 12 ربيع الاول.